swc

swc

وحدت نیاز حیاتی جامعه اسلامی

دیدگاه امام خمینی درباره ضرورت تحقق وحدت در میان جریان های فکری وفادار به انقلاب و شخصیت های خدوم حاضر در چرخه مدیریت نظام

وحدت و همگرایی یکی از نیازهای حیاتی با آثار ارزشمند و دارای قدرت زمینه سازی های مساعد برای تحقق مواجهات و تعاملات سازنده و راهگشا می باشد.

وحدت و اتحاد از راهبردهای بزرگ برای کشورداری و تدبیر امور و به حرکت درآوردن کاروان رشد و پیشرفت در جامعه است زیرا این یک اصل معقول و پذیرفته است که در اختلاف و تنازع راهی برای حرکت سازنده نمی توان یافت و در تفرقه و چند دستگی پویایی و بالندگی غیرقابل تصور و تحقق است و نیز چنانچه در هنگامه های ناشی از تنش و درگیری تلاشی برای رشد و پیشرفت صورت پذیرد ابتر و ناقص است و هرگز قابل مقایسه با شرایط عالی اتحاد و همبستگی نمی باشد.


بزرگترین معیار و مهم ترین سند برای قبول و پذیرش جایگاه رفیع و نقش عظیم وحدت و اتحاد تعالیم مقدس قرآن است . بدیهی است وقتی خداوند متعال در قرآن کریم به زیبایی و کمال هر چه تمامتر به اتحاد و همبستگی فرا می خواند و دین اسلام را مدار اصلی این وحدت می داند(1 ) و اخوت و برادری را زیور ایمان و عامل پیوستگی مومنان معرفی می نماید(2 ) و صفوف متحد را که همانند بنیان مرصوص در برابر دشمنان قرار می گیرند دوست می دارد(3 ) و به شدت از هرگونه تفرقه و تنازع و پراکندگی نهی می نماید(4 ) مشخص می شود که وحدت و همگرایی جایگاه و نقش حیاتی و زیربنایی دارد و راهبرد اداره کشور اسلامی و زمینه ساز رشد و کمال و پیشرفت است و در نقطه مقابل تفرقه و تشتت زهر مهلک و عامل رکود و سکون و تزلزل نظام و جامعه و کشور می باشد.

وحدت و همگرایی تا زمانی که در موعظه و حرف باقی می ماند هیچ اثری در جامعه و کشور به وجود نمی آورد و از این اندرزها و شعارهای مکرر هیچ کاری ساخته نخواهد بود. زمانی می توان وحدت را یافت و به نظاره نشست که به وضوح مشاهده کنیم این نیاز حیاتی و زیرساختی در رفتار و عمل درآید و ابتدا در جریان های وفادار به انقلاب و شخصیت های حاضر در عرصه مدیریت سیاسی محقق گردد تا از آنجا به جامعه تسری یابد.

برای تحقق آنچه به آن اشاره کردیم به اندیشه ها و رفتار و عملکردهای حضرت امام خمینی که منادی بزرگ وحدت و همگرایی و معارض تمام عیار با هرگونه تفرقه و تشتت بود و مجموعه افکار و سیره و روش های عملی آن پیشوای محبوب از ذخایر ارزشمند و پشتوانه های مستحکم برای به نتیجه و ثمررسیدن همه کوشاهایی های خالصانه در مسیر نیل به وحدت است به شدت نیازمند می باشیم .

نیاز شدید و حیاتی به اندیشه و گفتار و رفتار امام خمینی برای رسیدن به مقصد اتحاد را وقتی بیشتر و عمیق تر احساس می کنیم که به وضوح می یابیم این رجل عظیم القدر الهی در طی مسیر اسلام و تلاش فکری و عملی به منظور پرهیز از تفرقه و تحقق وحدت هرگونه غفلت مصانعه تملق ظاهرسازی و قصور و گناه از جانب هرکس و در هر کسوت و مسئولیت را به شدت طرد و نفی می کرد و هرگز اهل توصیه پذیری و القائات این وآن قرار نمی گرفت و جز « خدا » از هیچ چیز و هیچ کس بیم و هراس نداشت به طوری که بارها اعلام نمود که هر قلم و زبان و دست و قدمی که در بیراهه ایجاد اختلاف و تفرقه به تحرک درآید از « شیطان » است !

از میان پیام های حضرت امام خمینی در دعوت به وحدت و اجتناب از تشتت « منشور برادری » بسیار معروف و حاوی نکات ارزنده و راهکارهای ارزشمند برای رهایی از اختلاف و رسیدن به اتحاد است . از نکته ها و راهکارهای نهفته در این پیام مهم و راهگشا بیداری و آگاهی و روش های رفتار و عمل سازنده و مقصدرسان اتخاذ می نمائیم .

1 ـ اولین موضوع مهم در منشور وحدت و برادری این است که امام خمینی بین « اختلاف اعتقادی » که از موضوعات زیربنایی و اصولی می باشد با « اختلاف سیاسی » که حالت زیرساختی و مبنایی ندارد تفاوت قائل می شوند و به این نتیجه می رسند که اختلاف عقیدتی یا اختلاف در اصول خطرناک و تهدیدکننده انقلاب و نظام است لکن چنانچه در امور سیاسی اختلاف بروز کند ـ که معمولا بروز می کند ـ تهدید و خطری متوجه انقلاب نمی شود. حضرت امام اینگونه مطلب را بیان می کنند :

« اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد موجب سستی نظام می شود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناح های موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد صرفا سیاسی است ولواینکه شکل عقیدتی به آن داده شود چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تایید می نمایم . آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفا دارند و دلشان برای کشور و مردم می سوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است . اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد هر دو می خواهند سیطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند . » (5 )

حضرت امام موضوعات دیگری را نیز به عنوان اهداف و خواسته های مشترک هر دو جریان نام می برند و سپس این پرسش را مطرح می کنند که : « پس اختلاف بر سر چیست » و خود پاسخ می دهند : « اختلاف بر سر این است که هر دو عقیده شان است که راه خود باعث رسیدن به این همه است » (6 )

حضرت امام ضمن اعتقاد راسخ به ضرورت وجود دیدگاه های هر دو جریان و طرح آزادانه آنها به این واقعیت تصریح دارند که اولا باید « اصول » حفظ شود ثانیا « وحدت رویه » بسیار ضروری است . ثالثا این وحدت رویه باید در نهایت به شناخت درست حکومت و جامعه برسد که براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند. رابعا این مهم باید با مفتوح بودن باب اجتهاد در حوزه های علمیه و نه به صورت « اجتهاد مصطلح » در حوزه ها که با ظهور و بروز « اجتهاد کامل » با پرورش مجتهدان جامع الشرایط که در تمام امور و زمینه ها از جمله اجتماعی و سیاسی و حکومتی دارای قدرت مدیریت و تصمیم گیری باشند محقق گردد.

با توجه به این دیدگاه ژرف بین اختلاف در مسائل « عقیدتی و اصولی و زیربنایی » با « اختلاف در امور سیاسی » تفاوت است و آنچه در مسائل سیاسی به صورت اختلاف بین جریان ها و شخصیت های مطرح وجود دارد نه تنها خطر و تهدید نیست بلکه ارائه سلایق و نظرها و روش ها در تدبیر امور و اداره کشور است که باید در فضای آرام و سالم مطرح شود تا آثار ارزشمند و راهیاب تولید نماید و هیچ کس نباید و نمی تواند مانع بروز آن گردد که تضارب اندیشه ها خیر و رحمت است و موجب مرتفع شدن موانع و رفع کاستی ها و در نهایت تمهید زمینه های مساعد برای رشد و پیشرفت جامعه و کشور می گردد.

نکته مهم دیگر این است که اگرچه افراد و جریان های موجود در ارائه دیدگاه ها در مسائل گوناگون آزاد هستند و باید به نقد و بررسی تفکرات خود بپردازند لکن مسائل کلی و اصولی و بنیادی در موضوعات گوناگون فکری فرهنگی اقتصادی سیاسی و حکومتی باید توسط بزرگان دین از مجتهدان آزاداندیش و مدیر و مدبر در « حوزه » و « حکومت » تبیین گردد و عناصر سیاسی دو جریان نباید خود را در آنچه فاقد تخصص می باشند وارد کنند و از این بدتر آن که به دیدگاه های بکر و نوآوری های مجتهدان آزاداندیش یورش برند و در برخی از مواقع به هتاکی و تکفیر روی آورند چنان که به صراحت نمونه هایی از بداخلاقی ها و هتک حرمت ها را شاهد بوده ایم که متاسفانه خاستگاهی جز تعصب و جزمیت نداشته اند و نتیجه ورود غیرمتخصصان در امور متخصصان بوده است .

2 ـ حضرت امام خمینی پس از مطرح کردن آنچه از نظر گذشت و موضوعات دیگری همچون مراقبت های لازم در صیانت از اصول و حفظ خشم و کینه انقلابی خود علیه قدرت های استکباری که اگر مسلط گردند به هیچ کدام از جریان های وفادار به نظام رحم نمی کنند اینگونه به موضوعات دیگر می پردازند :
« اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف می گردد . ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند . » (7 )
مطلق اندیشی و جریان فکری خاصی را محور و مدار دانستن و همه افراد و گروه ها را مطیع محض و تابع کامل طلبیدن یکی از مشکلات و رنج های بزرگی است که از همان سال های اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ظاهر گشت . این تفکر ابتدا به صورت بالقوه و پنهان و سپس به شکل بالفعل و نمایان در تمام تاروپود جامعه اسلامی نفوذ کرد و به تدریج مشکل آفرید.

این جریان مطلق اندیش به آن دلیل که هر جریان فکری و سیاسی وفادار به انقلاب و نظام را تابع محض خود می طلبید موجب بروز بسیاری از تنش ها و اختلاف هایی شد که به طور قطع می توانست با اجتناب از این نگرش تنگ و نفسانیت آفت زا به ظهور و بروز درنیاید و انقلاب و نظام و جامعه را نیازارد.

حضرت امام خمینی به این حقیقت تصریح دارند که برای رسیدن به وحدت و وفاق باید جریان ها و شخصیت های وفادار به انقلاب و نظام از حصار تنگ مطلق اندیشی درباره تفکرات و دیدگاه های خود خارج شوند زیرا بزرگ ترین آسیب و زیان این نوع نگرش وگرایش این است که دیگر جریان ها و شخصیت های خدوم و تلاشگر در مسیر اعتلای دین و انقلاب و نظام را « تابع محض » و « مطیع کامل » خویش بدانیم و طلبکارانه انتظار داشته باشیم که در برابر فکر و نظر و راه حل ما تسلیم باشند!

تردیدی وجود ندارد که این تفکر آمیخته به تعصب و تصلب باعث می شود که هر اندیشه جامع و نظرنوین در موضوعات مختلف طرد گردد و به آن دلیل که منطبق با تفکر و دیدگاه یک جریان خاص نیست محکوم شود و متاسفانه مهر انحراف و گمراهی بر آن بخورد و به صاحبان این تفکرات نسبت های ناشایست داده شود چنان که هم در گذشته و هم در حال حاضر این گونه جزم اندیشی ها و خودمحوری های فکری آسیب و زیان های فراوانی را به جامعه تحمیل کرده است .

خطر بزرگ دیگری که نظام و کشور را از این مطلق اندیشی ها تهدید می کند این است که اگر با این آفت مقابله صحیح و همه جانبه نشود بیم آن می رود که عامل به وجود آمدن و رشد جریان های فکری متعدد با همین تنگ نظری ها شود و آنگاه خواهیم دید که فرقه گرایی ها به یک بیماری مسری رشد می کند و محتوای این آیه قرآنی که به صراحت اعلام می نماید : « کل حزب بما لدیهم فرحون » (هر فرقه و حزبی از آنچه نزد خود از عقاید ناسالم داشت دلشاد گشت ) (8 ) تحقق عینی می یابد(9 )

3 ـ موضوع مهم دیگری که حضرت امام خمینی برای تحقق وحدت و اخوت بین جریان ها و شخصیت های وفادار به انقلاب و نظام مطرح می کنند ضرورت وجود « انتقاد سالم وسازنده » از یکدیگر است .
برخی از افراد و نیز بعضی از عناصر وابسته به جریان های موجود چنین می پندارند که وجود انتقاد نافی وحدت است و از همین رو در برابر انتقاداتی که مطرح می شود به خشم می آیند و برآشفته می گردند و شگفت این که نام « توطئه » بر آن می گذارند!

امام خمینی در منشور برادری و وحدت شناخت و بینشی به وجود می آورد که بر مبنای آن انتقاد سازنده نه تنها نافی اتحاد و همبستگی نیست که بسیار ضروری و از عوامل هدایت و راهیابی جریان های فکری به حقایق می باشد.

حضرت امام خمینی اینگونه صریح و روشن بر ضرورت انتقاد سالم پای می فشرند :

« انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می شود . انتقاد اگر بحق باشد موجب هدایت دو جریان می شود.» (10 )

امام خمینی پس از ضروری و مفید دانستن انتقاد سالم در میان جریان ها و شخصیت ها برای رفع موانع و بسترسازی جهت رشد و هدایت به موضوع مهم دیگری اشاره می نمایند و آن این است که : « هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند . » (11 )

اهمیت این موضوع مطرح شده توسط امام خمینی اگر بیشتر از موضوعات قبلی نباشد کمتر هم نیست . زیرا یکی از مشکلات بزرگ در اخلاق سیاسی که در سطح کلان در میان شخصیت های حاضر در چرخه مدیریت کشور چهره ظاهر کرده و آفت و آسیب به وجود آورده و مانع بزرگ تحقق وحدت و اخوت شده این است که برخی از افراد خود را « مطلق » می بینند و از انتقاد « مبرا » می دانند!

این « حالت » بسیار نکوهیده و با اخلاق مدیریت در اسلام متضاد و متعارض می باشد. حقیقت این است که اسلام مطلق و مبرا دانستن خود از هرگونه ضعف و اشتباه و در نتیجه نفی انتقاد از خویش را یک « رذیله اخلاقی » و « معصیت » می داند و توصیه فراوان دارد که در « جهاد اکبر » به منظور « تهذیب نفس » باید با این رذیله زشت پنجه در پنجه افکند و به مبارزه برای مهارو محو آن پرداخت و بدیهی است تا این جهاد و مبارزه درونی صورت نگیرد و مراحل آن تا پیروزی طی نشود شاهد تفرقه و تشتت به جای اتحاد و وحدت بین عناصر گرفتار در دام این نفسانیت جناحی وسیاسی خواهیم بود.

اگر می بینیم که برخی از افراد و عناصر وابسته به جریان و جناحی خاص در برابر افراد و شخصیت های دلسوزی که در صدد ایجاد وحدت هستند قرار می گیرند و با تلاش الهی و خداپسندانه آنان مخالفت می ورزند جز این نیست که هم خود را مطلق و مبرا از انتقاد می دانند و هم با این نوع وحدت ـ که خاستگاه آن اندیشه و سیره و روش امام خمینی می باشد ـ مخالف می باشند و عجیب این که طرفدار و حامی وحدتی هستند که در اثر آن همه تابع دیدگاه های آنان باشند و هرگز هیچ کلامی که بوی انتقاد از فکر و نظر و عملکردشان استشمام شود مشاهده نگردد که در این صورت « تهمت » را بالا می برند و در مرحله خطرناک تر تازیانه « تکفیر » را به دست می گیرند و آنان زمان است که جامعه و مردم را در التهاب و اختلاف فرو می برند و منادیان وحدت را به حاشیه می رانند و در غربت می نشانند!

اگر بخواهیم وحدت و همگرایی را در میان جریان های فکری وفادار به انقلاب و شخصیت های حاضر در چرخه مدیریت کلان سیاسی شاهد باشیم و به این وسیله تنازع و تنش ها را رو به زوال و تفرقه و تشتت را رو به نقصان ببینیم باید از اندیشه وسیره حضرت امام خمینی یاری بجوئیم و روش های سه گانه مزبور را به حیطه عمل درآوریم .

حرکت و تلاشی که امروز برای نفی تفرقه و پراکندگی و نیل به وحدت و همبستگی در جریان است به تحقق روشهای سه گانه ای که در متن تفکرات حضرت امام نهفته است اصرار دارد و این نشان می دهد که منادیان وحدت جریان ها و شخصیت های نظام به آبشخور فکری امام خمینی متصل هستند و با جرعه های زلال برگرفته از آن قصد سیراب کردن و به آرامش رساندن جامعه تشنه وحدت را در سر می پرورانند. خدایشان یار و عملشان مقبول باد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقی :

1 ـ قرآن کریم سوره آل عمران (3 ) آیه 103

2 ـ سوره حجرات (49 ) . آیه 10

3 ـ سوره صف (61 ) آیه 6

4 ـ سوره آل عمران (3 ) آیه 103

5 ـ صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ج 21 ژ ص 178

6 ـ همان مدرک ص 178

7 ـ همان مدرک ص 179

8 ـ سوره روم (30 ) آیه 32

9 ـ این آیه اگر چه در باره مشرکان است که دین مبتنی بر فطرت الهی را نفی کردند و از راه به بیراهه افتادند و به فرقه گرایی و تشتت روی آوردند لکن خطاب و هشداری برای مسلمین و با هدف عبرت اندوزی برای همه اعصار از جمله عصر و زمان ما می باشد. قرآن کریم پس از آن که امت اسلامی را به پیروی از تعالیم دین فطری اسلام دعوت می کند تا به این وسیله به اقتدار و اتحاد برسند آنان را اینگونه هشدار می دهد :
« و شما مسلمانان همچون مشرکان نادان نباشید که دین فطری خود را به تفرقه و پراکندگی آمیختند و تحت تاثیر هوای نفس و از روی خودپرستی فرقه فرقه شدند و هر حزب و جناح و گروهی از عقاید و تفکرات باطل و نادرستی که نزد خود داشتند دلشاد گشتند . » (سوره روم آیات 32 ـ 30 )

10 ـ صحیفه امام ج 21 ص 179

11 ـ همان مدرک ص 179

وحدت و همگرایی تا زمانی که در موعظه و حرف باقی می ماند هیچ اثری در جامعه و کشور به وجود نمی آورد و از این اندرزها و شعارهای مکرر هیچ کاری ساخته نخواهد بود. زمانی می توان وحدت را یافت و به نظاره نشست که این نیاز حیاتی و زیرساختی به رفتار و عمل درآید و ابتدا در جریان های وفادار به انقلاب و شخصیت های حاضر در عرصه مدیریت سیاسی محقق گردد تا از آنجا به جامعه تسری یابد .

اگر می بینیم که برخی از عناصر وابسته به جریان و جناحی خاص در برابر شخصیت های دلسوزی که درصدد ایجاد وحدت هستند قرار می گیرند و با تلاش خدا پسندانه آنان مخالفت می ورزند جز این نیست که هم خود را مطلق و مبرا از انتقاد می دانند و هم با این نوع وحدت ـ که خاستگاه آن اندیشه و سیره و روش امام خمینی می باشد ـ مخالف می باشند و عجیب این که حامی وحدتی هستند که در اثر آن همه تابع دیدگاه های آنان باشند و هرگز هیچ کلامی که بوی انتقاد از فکر و عملکردشان استشمام شود مشاهده نگردد که در این صورت چوب « تهمت » را بالا می برند و در مرحله خطرناک تر تازیانه « تکفیر » را به دست می گیرند و آن زمان است که جامعه و مردم را در التهاب و اختلاف فرو می برند و منادیان وحدت را به حاشیه می رانند و در غربت می نشانند!
امام خمینی در مسیر پرهیز از تفرقه و تحقق وحدت هرگونه غفلت مصانعه تملق ظاهرسازی و قصور و گناه از جانب هرکس و در هر کسوت و مسئولیت را به شدت طرد و نفی می کرد و هرگز اهل توصیه پذیری و القائات این و آن قرار نمی گرفت و جز « خدا » از هیچ چیز و هیچ کس بیم و هراس نداشت به طوری که بارها اعلام نمود هر قلم و زبان و دست و قدمی که در بیراهه ایجاد اختلاف و تفرقه به تحرک درآید از « شیطان » است !

عناصر سیاسی دو جریان نباید خود را در آنچه فاقد تخصص می باشند وارد کنند و از این بدتر آن که به دیدگاه های بکر و نوآوری مجتهدان آزاداندیش یورش برند و در برخی از مواقع به هتاکی روی آورند چنان که به صراحت نمونه هایی از بد اخلاقی ها و هتک حرمت ها را شاهد بوده ایم که متاسفانه خاستگاهی جز تعصب و جزمیت نداشته اند و نتیجه ورود غیر متخصصان در امور متخصصان بوده است .

برخی از عناصر وابسته به جریان های موجود چنین می پندارند که وجود انتقاد نافی وحدت است و از همین رو در برابر انتقاداتی که مطرح می شود به خشم می آیند و برآشفته می گردند و شگفت این که نام « توطئه » بر آن می گذارند و حال آنکه در نگاه امام خمینی انتقاد سازنده موجب هدایت دو جریان می شود و هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد