swc

swc

در مسیر خودکفایی با نفی مصرف زدگی

در مسیر خودکفایی با نفی مصرف زدگی

تاملی در دیدگاه امام خمینی درباره خطرات مصرفی شدن جامعه و ضرورت تلاش مستمر برای دست یابی به خودکفایی
اصلاح الگوی مصرف جامعه، به برنامه ریزی، اشتراک مساعی، هماهنگی و حرکت هدفمند نیازمند است . اگر این شاخص ها از فضای ذهن و فکر به حیطه عمل در آیند، می توان امیدوار بود که مصرف صحیح در همه چیز به نحو مطلوب و شایسته، چهره ظاهر کند و جامعه و کشور را از رنج اسراف و آفات و زیان های آن مصون دارد.
اصلاح الگوی مصرف در سطح کلان به «خودکفایی» منتهی می شود و کشور را بر بلندای قلل اقتدار و عزت و استقلال اقتصادی می نشاند.
تردیدی وجود ندارد که جامعه و کشور مصرف زده و فاقد هرگونه فکر و عمل برای نیل به خودکفایی همواره در «وابستگی» به سر خواهد برد و روی بی نیازی را نخواهد دید و چشمش به دست بیگانگان است تا نیازهای روزمره او را تامین نمایند.
بدیهی است خودکفایی «جامعه» با اصلاح الگوی مصرف نه امری یکباره است که سریع ظهور نماید و نه هدفی است که بدون حضور هر «فرد» و تلاش و حرکت او امکان پذیر باشد.
به دیگر سخن اصلاح الگوی مصرف به تدبیر و زمان نیاز دارد و سریع و شتاب آلود نمی توان به آن دست یافت. همچنین تمام افراد جامعه باید در این حرکت حاضر و فعال باشند زیرا جامعه از مجموعه ی افراد به وجود می آید و چنانچه هر کس در هر موقعیت و شغل ـ و حتی افراد درون خانه هاـ به مصرف صحیح روی آورند، از مجموعه ی به هم پیوسته افراد، جامعه تشکیل می شود و الگوی صحیح مصرف به وجود خواهد آمد.
در نقطه مقابل خودکفایی و استقلال اقتصادی، وابستگی و طفیلی گری قرار دارد که به هیچ وجه شایسته جامعه و کشور اسلامی نمی باشد. زیرا وابستگی در تامین نیازهای روزمره از جمله مواد غذایی همواره اهرمی در دست قدرت های استکباری به منظور مهیا ساختن زمینه های استعمار سیاسی بوده است و کم بوده اند سرزمین هایی که در عین نیازمندی به قدرت ها و وابستگی اقتصادی به آنها در برابر استعمار سیاسی مقاومت کرده و استقلال کشور خود را صیانت نموده اند.
تردیدی وجود ندارد که وابستگی اقتصادی آرام آرام و به مرور به وجود می آید و از عوامل مهم و به وجود آورنده آن مصرف ناصحیح و فقدان یک الگوی جامع و سالم در بهره وری از امکانات و نعمت ها می باشد.
اگر جوامع تحت سلطه قدرت ها و یا کشورهای به استقلال رسیده و به مرور ذوب شده در نظام های استکباری و تبدل یافته به طفیلی گری و وابستگی شدید اقتصادی و پس از آن وابستگی سیاسی، از ابتدا از ضایع کردن نعمت ها و امکانات خود اجتناب می ورزیدند و به الگوی مصرف صحیح می رسیدند، هرگز در دام فقر اقتصادی گرفتار نمی شدند که در پی آن مجبور به پذیرش سلطه سیاسی کشورهای استکباری شوند.
این کلام عمیق امیرمومنان(ع ) که می فرماید: «سبب الفقر الاسراف- علت اصلی فقر اسراف و ضایع کردن نعمت هاست.»(1 ) به وضوح نشان می دهد که اگر ملت ها از نعمت ها به نحو صحیح استفاده نکنند، فقر اقتصادی تولید می شود و این مقدمه ای است برای دست نیاز به سوی قدرت های استعماری دراز کردن .
و نیز این سخن ژرف حضرت علی(ع ) که می فرماید: «لا غنی مع الاسراف- با اسراف کاری ها توانگری و قدرت اقتصادی به وجود نمی آید.»(2 ) همه ملت ها و دولت ها را به بیداری و بینش فرامی خواند که حرکت های مبتنی بر تجمل گرایی، اشرافی گری، میهمانی های پر خرج و کلان و مصارف زاید دیگر که از مصادیق بارز اسراف می باشند، نه تنها دلیلی بر توانایی و قدرت اقتصادی نیست که موجب فقر کشور و وابستگی به بیگانگان می گردد و به دنبال این وابستگی است که دولت ها و ملت های گرفتار در دام های گوناگون قدرت های سیطره جوی جهانی به اجبار بازار مصرف کالاهای آنها می شوند و آنچه باقی می ماند، سلطه پذیری و مصرفی شدن و از بین رفتن خودباوری و در پی آن ناتوانی در مسیر نیل به خودکفایی و توسعه است.
حضرت امام خمینی هم در جایگاه رفیع یک اسلام شناس جامع نگر و هم در مسئولیت یک مصلح و رهبر بیدار و سیاستمدار هوشیار و آگاه به سیاست جهانی و استراتژی و تاکتیک های حاکم بر نظام های حکومتی دنیای استعمار به موضوع «مصرف» و نقش آن در رشد و پیشرفت جوامع و کشورها و نیز نقشه های دشمنان بشریت برای تخریب الگوی صحیح مصرف در میان ملت ها و دولت ها دیدگاه های روشن و راهگشایی دارند که باید به تبیین و تشریح درآیند.
عقب ماندگی و مصرف زدگی
امام خمینی انحراف ملت ها و دولت ها از الگوی صحیح مصرف را ناشی از تحرکات مخرب و نقشه های ضد انسانی قدرت های بیگانه می دانند که با ترفندهای خود شرایط خاصی را به وجود می آورند که در نهایت موجب حفظ مطامع و گسترش منافع ضد انسانی آنها خواهد شد.
امام خمینی اعلام می کنند: قدرت های استکباری، ملت های ستمدیده ی زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی «مصرفی» بار آورده اند و به قدری ما را از پیشرفت های خود و قدرت های شیطانی شان ترسانده اند که جرات دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم.(3 )
امام خمینی با درایت و روشن بینی هر چه تمامتر در این رهنمود به سه موضوع مهم اشاره می نمایند:
موضوع اول این است که قدرت های استکباری ابتدا به «عقب مانده» نگاه داشتن کشورهای جهان سوم می پردازند. این حیله و نقشه ی استعماری سابقه ای طولانی در تاریخ سیاسی جهان دارد و جای پای آن را در کشورهای زیر سلطه می توان مشاهده نمود.
در تاریخ بشریت نمی توان سراغ گرفت مصادیق و نمونه هایی را که قدرت های استعماری برای سرزمین ها و ملل جهان سوم از جمله سرزمین های اسلامی دلسوزی نموده و در صدد رفع تنگناها و موانع و مهیا نمودن زمینه های رشد و پیشرفت آنها در ابعاد سیاسی اقتصادی فرهنگی و نظامی باشند.
موضوع دوم «مصرفی» کردن دولت ها و ملت هاست. بدیهی است عقب مانده کردن کشورها تمهید و مقدمه ای برای مصرفی کردن آنهاست. زیرا وقتی دولت ها و ملت ها در ابعاد مختلف توسعه به هیچ رشد و پیشرفتی نائل نیامدند و در همه چیز در رکود و سکون باقی ماندند، چاره ای جز گشودن دست نیاز به سوی کشورهای سلطه جو ندارند و از همین جاست که کالاهای متعدد به وفور و پی در پی به ممالک توسعه نایافته و عقب مانده سرازیر می شوند و جامعه و کشور به طور کامل مصرف زده و وابسته به بیگانگان می گردد.
موضوع سوم القائات استعماری است که توسط عوامل و ایادی قدرت های سلطه جو در فرهنگ عمومی جامعه راه پیدا می کند و دولت و ملت را در احساس ضعف و ناتوانی فرو می برد و به گونه ای به هراس و ترس می افکند که قدرت هر ابتکاری در اقتصاد و صنعت از آنان سلب می شود و به این ترتیب سرنوشت خویش را به دست بیگانگان می سپرند و خود در تسلیم و اطاعت کامل درمی آیند.
وابستگی و خودکفایی
مصرفی شدن جوامع و کشورها با نقشه های شوم و ضد انسانی قدرت های استکباری آفت و خطر بزرگ «وابستگی» را به صورت سرنوشت محتوم کشورهای عقب مانده و توسعه نایافته رقم می زند و آنان را از حرکت و تلاش برای دست یابی به «خودکفایی» بازمی دارد.
القائات استعماری در پی تثبیت عقب ماندگی و خودداری از حرکت در مسیر ارتقای فکری و پیشرفت اقتصادی و ادامه حیات تحت نظارت و سیطره قدرت های جهانی می باشد و به تعبیر امام خمینی آنان «با القای تفکرات و تحقیقات خودساخته به توده های محروم باورانده اند که باید تحت نفوذ ما زندگی کرده والا راهی برای ادامه حیات پابرهنه ها جز تن دادن به فقر باقی نمانده است.»(4 )
این القائات برای دولتمردان و زمامداران متزلزل جهان سوم و ملت های تابع آنان کاربرد دارد و تداوم دهنده راه سلطه قدرت های استعماری می باشد لیکن برای حضرت امام خمینی که مصلح و انقلابگر و رهبر حرکت مقدسی است که در طول حرکت پیامبر اسلام و ائمه اطهار(ع) قرار دارد، پشیزی ارزش و اعتبار ندارد که او با خروش سهمگین خود ارکان سیطره ی قدرت ها و چارچوب ها و داربست های حکومت کافران را لرزاند و طبیعی است که نه تنها این القائات را برنمی تابد که با نفی وابستگی در مسیر خودکفایی ملت و دولت حرکت می نماید.
در نگاه حضرت امام خمینی پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقطه آغاز تلاش و فعالیت برای رهایی از مصرف زدگی ناشی از سیاست های رژیم ستمشاهی بود که نظریه پردازان غربی آن در صدد پیمودن آخرین گام ها برای نابودی و انهدام کامل استقلال و هویت مردم مسلمان و وابسته و مصرفی کردن آن به طور مطلق بودند.
به سخنان امام خمینی بنگرید و بیندیشید که این پیشوای بصیر و همه سو نگر چند ماه پس از پیروزی انقلاب چگونه به مذمت وابستگی اقتصادی و ترغیب و تشویق به حرکت در مسیر نیل به خودکفایی در تولید مواد غذایی مورد نیاز و رهایی از وابستگی و مصرف زدگی می پردازد:
«یک کشوری که الان مال خودتان شده است آن کشور به دست خودتان اداره بشود... یکی از اموری که برای ما الان لازم است، این «زراعت» است... این زراعت را کوشش کنند که به طور شایسته انجام دهند. ما اگر چنانچه زراعت خودمان، کشاورزی خودمان نتواند کفاف برای خودمان باشد و دستمان دراز باشد پیش آمریکا و امثال آمریکا برای ارزاقمان خوب ما وابسته خواهیم بود و نمی توانیم کاری انجام دهیم. آن وقت در جهات سیاسی هم باید وابسته بشویم... کشاورزی ـ که یکی از امور مهمه مملکت ماست و ما باید صادر کنیم محصولات خودمان را به خارج ـ این طور نباشد که ما باز هم گرفتار باشیم و دستمان پیش خارجی ها دراز باشد برای این که نان به ما بدهید! این برای یک مملکتی اولا یک مملکت اسلامی عار است که دستش را دراز کند طرف آمریکا که شما نان ما را بدهید حالا بفروشید به ما! این یک عاری است برای ما. ما باید خودکفا بشویم در همه چیز... چرا باید ایران محتاج باشد به غیر. این ها این کار را کردند به اسم «اصلاحات ارضی» به کلی کشاورزی را از بین بردند و مملکت را به تباهی کشیدند.»(5 )
حضرت امام خمینی در این رهنمودها وابستگی و مصرف زدگی را برای جامعه و کشوری که از بندهای اسارت استعمار خارجی و استبداد داخلی رسته است، ننگ و عامل ذلت و خواری می دانند و در نقطه مقابل آغاز حرکت برای نیل به خودکفایی را یک ارزش و مایه عزت جامعه اسلامی معرفی می کنند. نگاه امام خمینی به خودکفایی و وابستگی مبنایی و ریشه گرفته از فرهنگ جامع و زندگی ساز اسلامی می باشد. همان فرهنگی که عزت و سرافرازی را از مشخصه های اصلی اهل ایمان می شمرد(6) و بیزاری جستن از ذلت و حقارت را از بزرگترین فضایل می داند(7) و به جامعه ی مسلمانان تفهیم می کند که اگر بخواهید از بردگی و اسارت رهایی یابید و به آزادگی برسید باید سختی های این راه را که طبیعی و اجتناب ناپذیر است بپذیرید تا در پرتو رنج تلاش در مسیر نفی وابستگی و مصرف زدگی به گنج خودکفایی و استقلال اقتصادی نائل آئید.(8 )
افق دید امام خمینی در موضوع خودکفایی بسیار وسیع است به گونه ای که معتقدند باید به گونه ای در نفی مصرف زدگی و نیل به خودکفای بکوشیم که علاوه بر بی نیازی از قدرتهای استکباری به صدور محصولات خویش به خارج توفیق حاصل کنیم.
این آرزو اگر چه دست یافتنی است و در مواردی نیز ـ همچون خودکفایی در خرید گندم از خارج ـ محقق گردیده است لیکن نیاز به زمان دارد و با پشتوانه ی طرح و برنامه و کار و تلاش قابل تحقق می باشد و قبل از همه باید الگوی مصرف جامعه اصلاح شود.
امام خمینی به واقعیت تلخ اصلاحات راضی در رژیم ستمشاهی اشاره می کنند که چگونه کشاورزی ایران را نابود کرد و کشور را به تباهی کشاند.
برای نسل جوان امروز ما رویکرد تاریخی به این واقعه بسیار ضروری می باشد و باید این رخداد را در مسیر کسب بینش های لازم نسبت به ماهیت رژیم پهلوی به مطالعه و بررسی گذارند.
در این رویکرد تاریخی مشخص خواهد شد که طرح اصلاحات ارضی یک طرح آمریکایی برای از بین بردن کشاورزی و تبدیل ایران به بازار مصرف کالاهای آمریکایی بود و این طرح به مرور و در مراحل مختلف، مردم ایران را به دام های پیدا و پنهان مصرف زدگی ـ آن هم از نوع غربی و آمریکایی ـ گرفتار ساخت و این روند تا امروز تداوم داشته است و آنچه تحت عنوان ضرورت اصلاح الگوی مصرف مطرح می باشد، یافتن راهکارهای رفع همان مشکلات و موانع است که جامعه ی ما را هم اینک نیز به بیراهه می برد و همچنان در دام اقتصاد و مصرف غربی و آمریکایی اسیر می کند.
واقعه از این قرار بود که «جان . اف . کندی» رئیس جمهور وقت آمریکا در پیام خویش به کنگره آمریکا (1961 میلادی- 1340 هجری شمسی) به صراحت اعلام نمود که تنها پیمان های نظامی و ایجاد پایگاه در کشورهای کم توسعه برای مقابله با مخالفان موثر نمی باشد بلکه باید به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی متوسل شویم تا به این وسیله کشورهای مزبور به ویژه آنان را که تبدیل به میدان مبارزه علیه ما شده اند در دست داشته باشیم. ما با این کار می توانیم در این جوامع امید به وجود آوریم و از این طریق به اهدافمان برسیم.(9 )
ایران یکی از کشورهای مورد نظر و طمع آمریکا بود و به همین منظور مقدمات اجرای طرح آمریکا آماده گردید. شاه به عنوان حلقه ای از زنجیره توطئه های مرموز آمریکائیان با برنامه ای از قبل تنظیم شده به آمریکا رفت و با جان اف کندی دیدار نمود و پس از گرفتن دستورات لازم به ایران بازگشت .
مطبوعات ایران در 26 فروردین 1341 اعلام کردند :
« شاهنشاه اطمینان یافتند که آمریکا پشتیبانی سیاسی و نظامی خود را از ایران ادامه خواهد داد. دستگاه دولتی آمریکا نیز به نوبه خود اطمینان یافت که شاهنشاه یک متحد استوار است که تصمیم قاطع به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی دارند . » (10 )
اصلاحات اقتصادی و اجتماعی مورد نظر آمریکا تحت عنوان « اصلاحات ارضی » و با شعارهای « الغای رژیم ارباب ـ رعیتی » « تقسیم اراضی » و به همراه امور اجتماعی و اصلاحات مربوط به آن و تحت عنوان « انقلاب سفید » توسط محمد رضا شاه به اجرا درآمد.
در بخش اقتصادی و امور کشاورزی این طرح آمریکا عملا کشاورزی ایران را نابود کرد و طبق نقشه قبلی کشور ما به بازار مصرف آمریکائیان تبدیل گشت و گندم و سایر غلات و حبوبات از آمریکا وارد شد!
در بخش اجتماعی آزادی های غربی و آمریکایی و مصرف کالاهای تجملی و تزئینی و پوشاک و وسایل آرایش بازار ایران را به محاصره درآورد و این گونه بود که در دوران سلطنت محمد رضا به روش استعمار نو ـ که دیکته شده جان .اف .کندی بودـ علاوه بر مسدود شدن راه های رشد و پیشرفت و توسعه الگوی مصرف مردم ایران کاملا غربی و آمریکایی شد.
به دلیل خزنده و نامرئی بودن استعمار نو آفات و آسیب های ناشی از آن در فرهنگ و اقتصاد مستمر است و از همین روست که شرایط تلخ و آسیب زای امروز در « مصرف » ارمغان غرب و آمریکا و از پی آمدهای شوم حکومت دست نشانده پهلوی می باشد و راه رفع آنها تا امروز که سه دهه از عمر انقلاب و نظام اسلامی می گذرد صاف و هموار نگردیده است ! به ویژه آن که جریان های فکری و فرهنگی و اقتصادی سرچشمه یافته از مکاتب فکری و فلسفی غرب امروز ـ و بیش از دیروز ـ در حال تحرک و فعالیت های پیدا و پنهان می باشند.
با این وصف راه ما دراز و سخت و طولانی است و تنها کسانی تا آخر با ما هستند و در میادین مبارزه علیه استعمار در جلوه های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی آن شانه خالی نمی کنند و پرچم پرافتخار اسلام ناب محمدی (ص ) را که امام خمینی به دست آنان سپرد در اهتزاز نگه می دارند و با اسلام شاهنشاهی و اسلام غربی و آمریکایی به شدت می ستیزند که از پشتوانه های مستحکم معرفتی برخوردار می باشند و به شناخت های جامع و کامل از دین مبین حق نائل آمده اند.
پاورقی :
ــــــــــــــــــــــــ
1 ـ غررالحکم تنظیم موضوعی ج 1 ص 521
2 ـ همان منبع ص 522
3 ـ وصیت نامه الهی ـ سیاسی امام خمینی موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص 37
4 ـ صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ج 20 ص 339
5 ـ همان منبع ج 10 ص 366
6 ـ قرآن کریم سوره منافقون (63 ) آیه 8
7 ـ غررالحکم ج 1 ص 431
8 ـ همان منبع ص 229
9 ـ رجوع شود به کتاب نهضت امام خمینی تالیف سید حمید روحانی بخش مربوط به انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و موضع گیریهای حضرت امام خمینی ص 260 ـ 139
10 ـ زندگینامه سیاسی امام خمینی محمد حسن رجبی ص 183
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد