نفس مطمئنه
یک روز امام میفرمودند در بین راه قم و تهران (در شب 15 خرداد) ناگهان ماشین مأموران ساواک از جاده اصلی به جاده خاکی منحرف شد و من یقین کردم که آنها میخواهند مرا بکشند ولی مجدداً ماشین به جاده اصلی بازگشت و راهش را ادامه داد. من به نفس خودم مراجعه کردم و دیدم هیچ تغییری (ترسی) در من حاصل نشده است.
آیت الله عباس خاتم یزدی
الگوی وقار
امام در خیابان که راه میرفتند همیشه مانند ماشین از سمت راست خیابان با گامهای سنگین و نظامی حرکت میکردند و با سر و گردن افراخته و راست و استوار راه میرفتند و از عبا به سر کشیدن و سرپائین انداختن حتی در هنگامی که باران میآمد و به طور طبیعی و ناخودآگاه سر انسان به پائین خم میشود خودداری میکردند.
حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانیتأثیر یک تذکر
در نجف من یک وقتی سیگار میکشیدم و در اواخر حس کردم که برایم مضر است یعنی طوری بود که سرفه زیادی میکردم. تنگی نفس و سرگیجه هم داشتم. چون امام در رسالهشان فرمودهاند که هرچه مضر باشد استعمال آن جائز نیست، میخواستم از ایشان سؤال کنم که آیا این سیگار جزء همان مسئله است یا نه. از حرم که بیرون آمدیم عرض کردم آقا این سیگار کشیدن ضرر دارد؟ امام نفرمودند ضرر دارد یا ندارد بلکه حکایتی را برای من فرمودند که مرحوم میرزای شیرازی پیپ میکشید کسی خدمت ایشان رفته ودیده بود که دور تا دور منقلشان را پیپ چیده است آن شخص به مرحوم میرزای شیرازی عرض کرده بود اینها ضرر ندارد؟ آقا فرموده بودند، احتمال ضرر میدهی؟ گفته بود بله، فرمود جمع کن. همان شب این کلام امام چنان در من تأثیر کرد که دیگر سیگار نکشیدم و کسالتهایی هم که داشتم مرتفع شد.
حجت السلام والمسلمین عبدالعلی قرهی
خاطره عبرت انگیز امام و زن مستمند
مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام در قم بود نقل می کردند: روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم فصل زمستان بسیار سردی بود. از کنار مدرسه حجتیه عبور می کردیم که دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و لباس می شوید (نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود) می دیدیم که یخ های رودخانه را می شکست و کهنه می شست بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره می شست.
امام قدری به او نگاه کرد و بعد به من فرمود: شما بروید بعد من می آیم. عرض کردم: چه کاری دارید اگر امری هست بفرمایید. گفتند: نه شما بروید و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباس ها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد نشانی آن خانم مستمند را از او گرفته بودند.
هر چه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود می فرمودند: چیزی نبود. بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: شما بیایید منزل من دستور می دهم آب گرم کنند و شما دیگر اینجا نیایید و با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمکتان می کنم.»
واقعیت این است که کمک به محرومین سیره عملی امام بود اگر معظم له می فرمود: « گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد پیش خدای تبارک و تعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد و یک موی این سر کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.» باوری است که حضرت امام در طول حیات پر برکت خویش به آن پایبند و آن را عملی کرده است.
خاطره مطرح شده عمق اعتقاد امام به توده های زجر کشیده و محروم را به خوبی ترسیم کرده است و این موضوع مهمی است است.
سایت تحلیلی تابناک
ادب امام
یکی از نزدیکان امام خمینی (ره) می گوید: اگر ما بدون توجه قرآن را روی زمین می گذاشتیم، امام آن را بر می داشت و می فرمود: قرآن نباید روی زمین بماند.
امام امت رحمه الله علیه وقت تلاوت قرآن و ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السلام روی زمین می نشست.
روز 12 بهمن 1357 هنگامی که امام از هواپیما پیاده شد، به هیچ وجه حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش راه برود.
امام با همه محترمانه برخورد می کردند، در دوران زندگیشان من تاکنون ندیدم یک مرتبه یک کسی را بلند صدا کند، اسم کارگرشان را هم سبک صدا نمی زند و با احترام نام می بردند.