swc

swc

خاطره عبرت انگیز امام و زن مستمند

خاطره عبرت انگیز امام و زن مستمند

 

مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام در قم بود نقل می کردند: روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم فصل زمستان بسیار سردی بود. از کنار مدرسه حجتیه عبور می کردیم که دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و لباس می شوید (نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود) می دیدیم که یخ های رودخانه را می شکست و کهنه می شست بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره می شست.

امام قدری به او نگاه کرد و بعد به من فرمود: شما بروید بعد من می آیم. عرض کردم: چه کاری دارید اگر امری هست بفرمایید. گفتند: نه شما بروید و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباس ها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد نشانی آن خانم مستمند را از او گرفته بودند.

هر چه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود می فرمودند: چیزی نبود. بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: شما بیایید منزل من دستور می دهم آب گرم کنند و شما دیگر اینجا نیایید و با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمکتان می کنم.»

واقعیت این است که کمک به محرومین سیره عملی امام بود اگر معظم له می فرمود: « گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد پیش خدای تبارک و تعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد و یک موی این سر کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.» باوری است که حضرت امام در طول حیات پر برکت خویش به آن پایبند و آن را عملی کرده است.

خاطره مطرح شده عمق اعتقاد امام به توده های زجر کشیده و محروم را به خوبی ترسیم کرده است و این موضوع مهمی است است.

 

‌سایت تحلیلی تابناک

 

ادب امام

ادب امام

یکی از نزدیکان امام خمینی (ره) می گوید: اگر ما بدون توجه قرآن را روی زمین می گذاشتیم، امام آن را بر می داشت و می فرمود: قرآن نباید روی زمین بماند.

امام امت رحمه الله علیه وقت تلاوت قرآن و ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السلام روی زمین می نشست.

روز 12 بهمن 1357 هنگامی که امام از هواپیما پیاده شد، به هیچ وجه حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش راه برود.

امام با همه محترمانه برخورد می کردند، در دوران زندگیشان من تاکنون ندیدم یک مرتبه یک کسی را بلند صدا کند، اسم کارگرشان را هم سبک صدا نمی زند و با احترام نام می بردند.

 

امام خمینی آیه جمال و جلال

امام خمـینى آیه جـمال و جـلال

سید عباس رضوى

مـسـاله (دیـن و شمشیـر), (اسلام و خشـونت) از حـربه هاى کهنه و دیـریـنـى است که جهان غرب آن را بـراى کـوبیـدن اسلام و مسلمـانان, هـر چـنـد گـاه به کـار مـى بنـدد و شـرق شناسـان و استعمارگران, براى دور کردن نسل جـوان از اسلام, آن را فریاد مى کنند.

آنـان, تـبلیغ کرده و مى کنند: اسلام با زور و قدرت پیشرفت کرده اسـت و ایـن سـلاح جـهـاد بـوده کـه مـردم را بـه اسلام کشانده و حـکـومـتـهاى دینى با زور سرنیزه مردمان جهان را بر سرسفره این کیش نشانده اند!

ادامه مطلب ...

خاطرات از زبان یاران

خاطرات از زبان یاران

امام در نوفل لوشاتو

ما تعدادى از دانشجویان بورسیه انرژى اتمى در آلمان غربى (سابق) بودیم که خبر ورود امام (ره) را به پاریس شنیدیم هنوز رژیم شاه کم و بیش بر اوضاع ایران مسلط بود، لذا ملاقات با امام یک حرکت ضد رژیم تلقى مى‏شد و به همین دلیل پیدا کردن اقامتگاه امام کار مشکلى بود. دانشجویان به چند دسته تقسیم شدند، عده‏اى از روى ماجراجویى و احتمالا فرصت طلبى خود را مشتاق ملاقات نشان مى‏دادند. عده‏اى که امیدى به پیروزى انقلاب نداشتند نگران این بودند که مبادا بعد از زیارت امام به چنگ ماموران ساواک افتاده و به ایران برگردانده شوند. و نهایتا گروه اصلى مى‏ماندند و آن بچه مسلمانان عاشق انقلاب بودند، کسانى که از وطن دور مانده و مایل بودند به صف همرزمانشان در ایران بپیوندند. بنابراین ملاقات با امام ممکن بود آنها را در پیروزى شریک کند. با این انگیزه جستجو را براى یافتن اقامتگاه شروع کردیم و به کمک دانشجویان مسلمان مقیم اروپا آدرسى را بدست آوردیم.

ادامه مطلب ...

رحلت آقا خمینی گریه کن

گـریـه کن ابربـهاریگـریـه کن بامن از این سوگواری گریه کندل نــدارد طـاقت هـجراناو بادل من خودبه یاری گریه کندرفـراق چهرۀ مـولای خویش نایدازمن هیچ کاری گریه کنچون دهم شرح غم اش راباکسی تاهمیشه،سوگــواری گـریه کـــندل به عشق اش داده ام دلداده امبَــهراین دل ،دلفــکاری گــــریه کنمیرسد خردادو داداز یادِاو کی توانم بردباری گریه کنسالیانی میرود بی روی او برجهانونابِکاری گریه کندست ما ازدامنش کوتاه شد زان ما شد بی قراریگریه کنصابر ازدل کی روداندوه او درعزایش غصّه داری گریهکناز خمینی درس دینداری بگیر برچنان صبروصبوری گریه کن

شاعر: محمد تقی صابری