swc

swc

قصیده

مدیحه نوریْن نیّرین فاطمه زهرا و فاطمه معصومه، سلام اللّه علیهما

 

اى ازلیّت به تـــــربت تـــــو، مخمـــّر         وى ابــدیّت بــه طلعت تو، مقرّر

آیت رحمت ز جلــــوه تــــــو هویـــدا         رایت قــدرت در آستین تو مُضْمَر

جــــودت هم بسترا به فیض مقدس         لطفت هم بالشا به صدرِ مُصَدّر

عصمت تو تا کشید پرده به اجسام          عالَـــم اجســام گردد عالَم دیگر

جلـــــوه تـــــو نــــور ایزدى را مَجْلى         عصمت تـو سرّ مختفى را مَظهر

گـــــویم واجب تــو را، نه آنَتْ رتبت          خــوانم ممکن تو را، ز ممکن برتر

ممکن انــــدر لباس واجب پیــــــدا           واجبــــى اندر رداى امکان مَظْهر

ادامه مطلب ...

مسمط

در توصیف بهاران و مدیح ابا صالح امام زمان(عج) و تخلّص به نام

آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى -  قدّس اللّه سرّه

 

مــــژده فـــــروردین ز نـــــــو، بنمود گیتى را مسخّر                  جیشش از مغرب زمین بگرفت تا مشرق، سراسر

رایتش افـــــــــراشت پرچم زین مُقَرنس چرخ اخضر                   گشت از فــــــرمان وى،  در خدمتش گردون مقرّر

بر جهان و هر چه انـــدر اوست یکسر حکمران شد                   قدرتش بگــــــــــــــــرفت از خطّ عرب تا مُلک ایران

از فـــــــراز تـــــــــوده آنـــــــــوِرسْ تا سر حدّ غازان                   هند و قفقاز و حبش، بلغـــار  و ترکستان و سودان

هم، طــــراز دشت و کوهستان و هم، پهناى عمان                  دولتش از فــــــرّ و حشمت، تالــى ساسانیان شد

کــــــــــــرد لشکـــــــــر را ز ابـر تیره، اردویى منظّم                  داد هــــــــــــر یک را  ز صَرصَر،  بادیه پیمایى ادهم

ادامه مطلب ...

رباعیات

دل خواب

چشم تو و خورشید جهانتاب کجا؟    یاد رخ دلــــــــدار و دل خواب کجا؟

با این تن خاکى، ملکوتى نشوى      اى دوست تراب و ربّ الاَرباب کجا؟

 

درِ وصل

اى دوست، ببین حال دل زار مرا       ویـن جانِ بلا دیده بیمار مرا

تا کى درِ وصلِ خود به رویم بندى؟     جانا، مپسند دیگر آزار مرا

 

طفل طریق

  اى پیـــرطـــــــــریق، دستگیرى فرما!      طفلیم در این طریق پیرى فرما

فرسوده شدیم و ره به جایى نرسید       یارا، تو درین راه امیرى فــــرما!

 

باده اَلَست

هشیارى من بگیر و مستم بنما             سر مست ز بـــــــاده الستم بنما

بر نیستیم فزون کن، از راه کَرم              در دیده خود هر آنچه هستم، بنما

 

ادامه مطلب ...

شرح دعای سحر (3)

کیفیت سلطنت حق متعال در همه عوالم


آرى از براى اوست سلطنت مطلقه در حضرت غیب که به واسطه فیض اقدس، سلطنت مطلقه بر اسماء و صفات الهیه و صور اسماء یعنى اعیان ثابته دارد، و به واسطه فیض مقدس در حضرت شهادت بر ماهیات کلیه و هویت‏هاى جزئى سلطنت مطلقه دارد، جز آنکه به هنگام رجوع همه به سوى او سلطنت تامه‏اش به توسط انسان کامل و ولى مطلق در قیامت کبرى بروز خواهد کرد، که فرماید: «امروز ملک و سلطنت از آن کیست؟ (از آن اللّه واحد قهار است).» و اشیاء ممکن از آن جهت که انتساب به خویشتن دارند هیچ سلطنتى ندارند، چنانکه‏

فرماید: «اینان بجز اسم‏هایى نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کرده‏اید و خداوند بر آن حجتى و سلطنتى فرو نفرستاده است.» ولى از آن جهت که انتساب به او دارند از مراتب سلطنت او به شمار مى‏آیند.

ادامه مطلب ...

شرح دعای سحر (2)

انسان در دو قوس نزول و صعود

و خداى تعالى مى‏فرماید: «به تحقیق که ما انسان را در بهترین حد اعتدال آفریدیم، سپس او را به پست‏ترین مراحل بازگردانیدیم.» و این به حسب قوس نزولى است و دلالت دارد بر آنکه پیش از عالم طبیعت براى انسان، بود قبلى بوده چنانکه مقتضاى تحقیق همین است. و از اعلى علّیّین به اسفل سافلین بازگرداندن امکان ندارد مگر آنکه به منزلهایى که در بین راه است عبور کند. پس، از حضرت واحدیت و عین ثابت در علم الهى به عالم مشیت تنزل کرده، و از عالم مشیت به عالم عقول و روحانیان از ملائکه مقربین، و از آن عالم به عالم ملکوت علیا از نفوس کلیه، و از آن به عالم برزخها و عالم مثال، و از آن به عالم طبیعت، و عالم طبیعت نیز به مراتبى که دارد تا پست‏ترین مراتب آن که عبارت از عالم هیولى است و آن نخستین زمین است و به اعتبارى زمین هفتم و طبیعت نازله است، و این آخرین درجه نزول انسان است. سپس شروع به سیر کردن مى‏کند و به تدریج از هیولى که مقبض قوس است تا مقام دنا فتدلّى فکان قاب قوسین أو أدنى بالا مى‏رود.

ادامه مطلب ...