swc

swc

صحیفه امام - جلد دوم (3)

نامه [به آقاى میرزا حسن ثقفى (خانوادگى)]

زمان: 22 شهریور 1345/ 27 جمادى الاول 1386

مکان: نجف‏

موضوع: احوال‏پرسى از بستگان‏

مخاطب: ثقفى، میرزا محمد «1»

بسمه تعالى‏

27 ج 1 86

به عرض محترم عالى مى‏رساند، از خداوند تعالى سلامت و سعادت جنابعالى و متعلقان را خواستار [م‏]. مدتى است از سلامت جنابعالى اطلاع مستقیم ندارم. امید است ان شاء اللَّه رفع نقاهت جزئى شده باشد. مستدعى است از سلامت خودتان مستحضرم فرمایید. حالت این جانب بحمد اللَّه تعالى خوب است، و امید است موفق شوم در تحت قُباب مطهره براى مسلمین و اسلام و علماى اعلام- دامت برکاتهم- دعا کنم. از حضرت عالى در مظان استجابت دعوات امید

دعاى خیر براى حسن عاقبت دارم. خدمت جناب ثقة الاسلام آقاى آقا حسن «2»- دامت تأییداته- سلام مى‏رساند. امید است ان شاء اللَّه با جدیت به تحصیل ادامه دهند. در نظرم بود که اگر قم مشرف شوم از حضرت عالى استدعا کنم ایشان را بفرستید قم براى ادامه تحصیل. حالا هم گمان مى‏کنم اگر صلاح بدانید این عمل انجام بگیرد، و از این جانب هم هر نوع خدمتى ساخته است مضایقه ندارم. در خاتمه تجدید عرض اخلاص نموده خدمت علماى اعلام و حجج اسلام- دامت برکاتهم- سلام مى‏رسانم و استدعاى دعاى خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه [به آقاى صادق خلخالى (اهمیت تهذیب نفس)]

زمان: 28 شهریور 1345/ 4 جمادى الثانى 1386

مکان: نجف‏

موضوع: اهمیت تهذیب‏

مخاطب: خلخالى، صادق- قم‏

بسمه تعالى‏

4 ج 2 86

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقاى خلخالى- دامت افاضاته‏

یک طغرا «1» فقط از جنابعالى مرقوم واصل شد و اینکه در جواب قدرى تأخیر شد، عمده براى آن بود که مرقوم جنابعالى موجب افسردگى این جانب شد. خوب است امثال شما که بحمد اللَّه اشتغال به علوم دینیه دارید قدرى در تهذیب نیز کوشش نمایید. کسانى اگر خداى نخواسته خلاف تکلیف کرده‏اند نباید هر جا گفته شود و به هر جا نوشته شود و دست هر کس داده شود. در هر صورت توفیق و سعادت شما را از خداوند تعالى خواستار است. راجع به گرفتارى شما متأثرم و از اینکه با نبودن این جانب درباره امثال شما رسیدگى نمى‏شود نیز متأثرم. امید است ان شاء اللَّه تعالى خداوند اصلاح فرماید. به حضرت آقاى پسندیده چیزى نوشتم و به آقاى اعرابى «2» یا اسلامى «3» نیز همین امروز مى‏نویسم. از جنابعالى امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه [تشکر به آقاى صدر محلاتى‏]

زمان: 28 شهریور 1345/ 4 جمادى الثانى 1386

مکان: عراق، نجف‏

مناسبت: پیام تشکر

مخاطب: صدر محلاتى- راور کرمان‏

بسمه تعالى‏

خدمت جناب مستطاب عماد الاسلام آقاى صدر محلاتى- دامت افاضاته‏

دو طغرا «1» مرقوم از جنابعالى در این چند روزه واصل شد. از سلامت و تفقد جنابعالى متشکر شدم. مرقوم شده بود تلگرافات و نامه‏هایى فرستاده‏اید؛ هیچ یک نرسیده است. امید است ان شاء اللَّه جنابعالى در آن محل که تشریف دارید موفق به خدمت باشید. از جنابعالى رجاى دعاى خیر دارم. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

اجازه نامه [به آقاى محمود سنابادى، در امور حسبیه و شرعیه‏]

زمان: 29 شهریور 1345/ 5 جمادى الثانى 1386

مکان: نجف‏

موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه‏

مخاطب: سنابادى، محمود

بسمه تعالى‏

الحمد للَّه رب العالمین، و الصلاة و السلام على محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه على اعدائهم اجمعین.

و بعد، جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقاى حاج شیخ محمود سنابادى- دامت افاضاته- از قِبَل حقیر مجازند در تصدى امور حسبیه و شرعیه که در عصر غیبت ولى امر- عجل اللَّه فرجه- از مختصات فقیه جامع الشرایط است «فله التصدی لها مع مراعاة الاحتیاط»؛ و نیز مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکات و مظالم و صرف آن در محل مقرر شرعى؛ و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام- علیه السلام- و صرف آن در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد، و ایصال بقیه را نزد حقیر براى صرف در حوزه‏هاى علمیه.

 «و اوصیه- ایّده اللَّه تعالى- بما اوصى به السلف الصالح من ملازمة التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروة الاحتیاط فى الدین و الدنیا؛ و ارجو منه ان لا ینسانى من صالح دعواته»؛ و السلام علیه و على اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.

به تاریخ 5 شهر جمادى الثانیه 1386

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

اجازه نامه [به آقاى سید ابراهیم مقدسى تنکابنى، در اخذ و صرف وجوه شرعیه‏]

زمان: 1345 ه. ش./ 1386 ه. ق‏

مکان: نجف‏

موضوع: تنفیذ اجازه نامه امور شرعیه‏

مخاطب: مقدس تنکابنى، سید ابراهیم‏

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم. الحمد للَّه رب العالمین و الصلاة على خیر خلقه و اشرف بریته و الائمة المعصومین الطاهرین.

و بعد، جناب مستطاب مروّج الاحکام و ثقة الاسلام آقاى آقا سید ابراهیم مقدس تنکابنى- دام تأییده- از طرف این جانب سید مرتضى پسندیده به وکالت از مرجع عالیقدر حضرت آیت اللَّه العظمى آقاى خمینى- مد ظله العالى- مجاز و مأذون هستند در اخذ وجوه شرعیه از سهم مبارک امام- علیه التحیة و السلام- و سهم سادات عظام؛ و در صورت احتیاج تا ثلث آن را براى مخارج شخصى با مراعات احتیاط و اقتصاد، و ایصال ما زاد را به حضرت معظمٌ له یا یکى از وکلاى مسلم الوکاله ایشان و اخذ رسید تمام وجوه دریافتى و رد به مؤدیان. و همچنین در اخذ رد مظالم و وجوه دیگر شرعیه و تسلیم به ایشان یا وکلا. «و اوصیه- زید توفیقه- بالتقوى و السداد و حسن المباشرة و التجنب عن المکاره؛ و أسأله ان لا ینسانى من الدعاء عند مظانّ الاستجابة»؛ و السلام علینا و علیه و على عباده الصالحین و رحمة اللَّه و برکاته. الاحقر سید مرتضى پسندیده‏]

بسمه تعالى‏

چنانچه از حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى پسندیده- دامت برکاته- اجازه دارید، به همان نحو عمل کنید.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

 

نامه [به آقاى عطاء اللَّه اشرفى اصفهانى (لزوم توثیق در اعطاى اجازه شرعى)]

زمان: 5 مهر 1345/ 12 جمادى الثانى 1386

مکان: نجف‏

موضوع: لزوم توثیق در اعطاى اجازه شرعى‏

مخاطب: اشرفى اصفهانى، عطاء اللَّه- کرمانشاه‏

بسمه تعالى‏

12 ج 2 86

به عرض عالى مى‏رساند، مرقوم محترم که حاکى از سلامت مزاج شریف و حاوى تفقد از این جانب بود موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالى را از خداوند تعالى مسألت مى‏نماید. این جانب بحمد اللَّه تعالى سلامت هستم. راجع به اجازه آقازاده محترم مرقوم شده بود؛ جنابعالى توثیق نفرموده بودید. چنانچه اجازه محل حاجت است جنابعالى توثیق بفرمایید و یکى دیگر هم ضمیمه شود، اجازه داده خواهد شد. از جنابعالى در مظانّ استجابت دعوات، امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

 

نامه [به آقاى محمد حسین بهجتى (چند تذکر اخلاقى)]

زمان: 13 مهر 1345/ 20 جمادى الثانى 1386

مکان: نجف‏

موضوع: تشکر و چند تذکر اخلاقى‏

مخاطب: بهجتى، محمد حسین‏

بسمه تعالى‏

20 جمادى الثانى 86

به عرض مى‏رساند، مرقوم شریف شیرین شما که حاکى از محبت و علاقه نسبت به این جانب بود موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. زبان من عاجز است از شکر در درگاه خالق متعال و مقلب القلوب که با رحمت واسعه خود این قلوب پاک بى‏آلایش را به این حقیر بى‏بضاعت متوجه فرموده. امیدوارى من در این آخر عمر به این محبتها و الطاف خاصه موالیان است. امیدوارم خداوند تعالى با من به حُسن ظنّ شماها رفتار کند. ما در درگاه خداى متعال چیزى نیستیم و چیزى نداریم که تقدیم کنیم به مقام دوست؛ هر چه هست از اوست. نِعَمُهُ ابتِداءٌ و الحمد منه و إلیه.

عزیزان من کوشش و مجاهده کنید در راه نیل به حق و وصول به مقام عظمت و جلال او. این چند روز عمر بسیار زودگذر است، چه بهتر که صرف خدمت شود و فداى او گردد. از خداوند تعالى توفیق و تأیید همه را خواستارم و از خداوند تعالى مسألت مى‏نمایم که دنیا را در نظر همه ما حقیر فرماید و شوق لقاى خود را در ما روزافزون نماید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه [به آقاى محمد حسین بهجتى (تذکراتى در رابطه با خودسازى)]

زمان:؟

مکان: نجف‏

موضوع: تذکرات اخلاقى در رابطه با خودسازى در جوانى و آمادگى براى ناملایمات‏

مخاطب: بهجتى، محمد حسین‏

بسمه تعالى‏

به عرض مى‏رساند، مرقوم شریف که حاکى از سلامت مزاج محترم و حاوى تفقد از این جانب بود و عبارات شیرینش از روى عواطف قلبیه صادر شده بود، واصل و موجب مسرت گردید. سلامت و تأیید جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. چند روزى بیش از عمر من باقى نیست و امید است از دعاى خیر دوستان، خداوند تعالى با لطف عمیم «1» و رحمتش رفتار فرماید و مناقشه در حساب نفرماید. شما آقایان که نعمت جوانى را واجد هستید چیزى نمى‏گذرد که به پیرى خواهید رسید، نگذارید جوانى از دست برود و کوشش کنید در خدمت به خالق و خلق و جلب رضاى مولا- جلّت قدرته. در جوانى تهذیب نفْس بسیار اسهل است از ایام پیرى و ضعف که قدرت از دست مى‏رود و ریشه اخلاق فاسده که اصلش از حب دنیا و نفس است استحکام پیدا مى‏کند و تصفیه و تهذیب بسیار مشکل مى‏شود. مجهز کنید خودتان را براى تحمل ناملایمات و سختیها در راه خداى تعالى؛ ممکن است خداى نخواسته روزهاى سختى پیش آید که اگر هم اکنون خود را مهیا نکنید تحملش بسیار ناگوار و سخت باشد. کوشش کنید حب دنیا و شهرت و جاه را سرکوب کنید که این خطر در ایام پیرى بزرگتر [ین‏] مصایب است.

از خداى تعالى توفیق و تأیید جنابعالى و سایر حضرات اهل علم و تحصیل را خواستارم. و السلام علیکم.

 

اجازه نامه [به آقاى سید میرزا هاشمى، در امور حسبیه و شرعیه‏]

زمان: 4 آبان 1345/ 11 رجب 1386

مکان: نجف‏

موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه‏

مخاطب: هاشمى، سید میرزا

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم. الحمد للَّه رب العالمین، و صلى اللَّه على خیر خلقه و افضل بریته محمد و عترته الطاهرین. و بعد، جناب مستطاب ملاذ الانام حجت الاسلام آقاى آقا سید میرزا هاشمى- دامت برکاته- از قِبَل احقر در تصدى امور حسبیه الّتى لا یجوز التّصدّی و التّعرّض لها الّا للحاکم الشّرعى أَوِ المأذون من قِبَلِه- مأذون و مجاز مى‏باشند. و همچنین مأذونند که وجوه شرعیه از قبیل اخماس و زکوات و مظالم و نذور مطلقه را اخذ و در موارد مقرره شرعیه صرف نمایند؛ و ایضاً مجازند که سهم مبارک امام- ارواحنا فداه- را قبض و پس از رفع احتیاجات یک ثلث را در موارد مقرره شرعیه صرف نموده و ما زاد را به این جانب ایصال نمایند. «و اوصیه- دامت تأییداته- بملازمة التقوى و سلوک سبیل الاحتیاط و أَن لا ینسانى من صالح الدعوات»؛ و السلام علیه و رحمة اللَّه و برکاته. 9 ذى القعدة الحرام 1380. الاقل عبد الهادى الحسینى الشیرازى‏]

بسمه تعالى‏

به نحوى که در متن مرقوم شده است از قِبَل این جانب نیز مجازند. ان شاء اللَّه تعالى موفق باشند.

به تاریخ یازدهم رجب 86

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

رسید [وصول وجه به آقاى سید حسن میریان‏]

زمان: 3 آذر 1345/ 11 شعبان 1386

مکان: نجف‏

موضوع: اعلام وصول وجه‏

مخاطب: میریان، سید حسن‏

بسمه تعالى‏

مبلغ یک هزار و پانصد (1500) تومان بابت سهم مبارک امام- علیه السلام- از جناب عمدة الاخیار آقاى آقا سید حسن میریان- ایّده اللَّه تعالى- به وسیله جناب مستطاب مروّج الاحکام آقاى آقا شیخ على اکبر سلیمانى نجف‏آبادى- دامت تأییداته- واصل گردید. و مبلغ نهصد و سى و پنج (935) تومان سهم مبارک را که به اشخاص مجاز و محل استحقاق داده‏اند قبول نمودم. و مبلغ 4052 تومان سهم سادات را که به سادات فقیر عفیف پرداخته‏اند قبول نمودم. و مبلغ هزار و چهار صد و چهل و هشت (1448) تومان بقیه سهم سادات را مجازند به سادات فقیر عفیف بپردازند. ان شاء اللَّه تعالى موفق باشند.

به تاریخ 11 شهر شعبان 86

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

اجازه نامه [به آقاى محمد على سعادت بهبهانى، در امور حسبیه و شرعیه‏]

زمان: 3 آذر 1345/ 11 شعبان 1386

مکان: نجف‏

موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه‏

مخاطب: سعادت بهبهانى، سید محمد على

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

الحمد للَّه رب العالمین، و الصلاة و السلام على محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه على اعدائهم اجمعین.

و بعد، جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقاى حاج سید محمد على سعادت بهبهانى- دامت افاضاته- از قِبَل این جانب مجازند در تصدى امور حسبیه و شرعیه که در عصر غیبت ولى امر- عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف- از مختصات فقیه جامع الشرایط است؛ «فله التصدی لما ذکر مع مراعاة الاحتیاط»؛ و نیز مجازند در اخذ سهمین مبارکین و صرف سهم سادات عظام را در محل مقرر شرعى، و ثلث از سهم مبارک امام- علیه السلام- در اختیار ایشان است که به مصرف خودشان در صورت احتیاج یا محل مقرر شرعى صرف نمایند، و ایصال دو ثلث دیگر را نزد حقیر نمایند جهت صرف در حوزه‏هاى مبارکه علمیه.

 «و اوصیه- ایّده اللَّه تعالى- بما اوصى به السلف الصالح من ملازمة التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروة الاحتیاط فى الدین و الدنیا؛ و ارجو من جنابه ان لا ینسانى من صالح دعواته»؛ و السلام علیه و على اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.

به تاریخ یازدهم شهر شعبان المعظم 1386

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

اجازه نامه [به آقاى اسلامى جهت مصرف وجوهات شرعى‏]

زمان:؟

مکان: نجف‏

موضوع: اجازه مصرف وجوهات شرعى‏

مخاطب: اسلامى‏

بسمه تعالى‏

جناب آقاى اسلامى‏

سلامت شما را خواستارم. از طویل نوشتن معذورم.

1- راجع به امام جماعت حضرت عبد العظیم اجازه دادم.

2- راجع به اهل علم یا منبر که وجوه مى‏آورند مجازید هر نحو صلاح دیدید عمل کنید.

3- راجع به شخصى که در مدینه دستگردان کرده است، بقیه را ندهد؛ آنچه داده است اجازه دادم.

4- اشخاصى که براى تبلیغ فرستاده‏اید هر نحو کمک کنید مجازید. و السلام علیکم.

 

نامه [تشکر به آقاى آیت اللهى (تبریک عید نیمه شعبان)]

زمان: 13 آذر 1345/ 21 شعبان 1386

مکان: نجف‏

موضوع: تشکر از تبریک عید نیمه شعبان‏

مخاطب: علامه آیت اللهى «1»

بسمه تعالى‏

21 شهر شعبان 86

به عرض مى‏رساند، مرقوم محترم که به عنوان تبریک عید سعید مولود ولى عصر- عجل اللَّه فرجه الشریف- بود واصل و موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواهانم. امید است خداوند تعالى اعیاد شریفه را بر جمیع مسلمین و خصوصْ علماى اعلام- کثّر اللَّه تعالى أمثالهم- مبارک و میمون فرماید. از جنابعالى در مظانّ استجابت دعوات، امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

اجازه نامه [به آقاى سید هاشم فخر الدین رشتى، در امور حسبیه و شرعیه‏]

زمان: 21 آذر 1345/ 29 شعبان 1386

مکان: نجف‏

موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه‏

مخاطب: فخر الدین رشتى، سید هاشم‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

بعد الحمد و الصلاة، جناب مستطاب عماد الاعلام و مروّج الاحکام آقاى آقا سید هاشم فخر الدین رشتى- دامت تأییداته- از قِبَل حقیر مجازند در تصدى امور حسبیه و شرعیه که در عصر غیبت ولى امر- عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف- از مختصات فقیه جامع الشرایط است «فله التصدی لما ذکر مع مراعاة الاحتیاط»؛ و نیز مجازند در اخذ سهمین مبارکین و صرف آن در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد و ایصال بقیه سهم سادات عظام را به محل مقرر شرعى و ایصال بقیه سهم امام- علیه السلام- را به این جانب یا وکیل این جانب در قم.

 «و اوصیه- ایّده اللَّه تعالى- بما اوصى به السلف الصالح من ملازمة التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروة الاحتیاط فى الدین و الدنیا؛ و ارجو منه ان لا ینسانى من صالح دعواته»؛ و السلام علیه و على اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.

تاریخ لیله 29 شهر شعبان المعظم 1386

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

                        صحیفه امام، ج‏2، ص: 108

نامه [تشکر به آقاى سید محمد حسین لنگرودى‏]

زمان: 13 دى 1345/ 21 رمضان 1386

مکان: نجف‏

موضوع: پیام تشکر

مخاطب: لنگرودى، سید محمد حسین‏

بسمه تعالى‏

21 شهر رمضان المبارک 86

به عرض مى‏رساند، مرقوم محترم که حاکى از سلامت مزاج شریف بود و حاوى تفقد از این جانب، موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالى را خواستار است. این جانب بحمد اللَّه جسماً سلامت و از خداوند تعالى توفیق خدمت و دعاى به حوزه‏هاى دینیه را خواستار است.

راجع به مطالبى که مرقوم شده بود عجالتاً نمى‏توانم اظهار نظرى بکنم. امید است خداوند تعالى رفع گرفتاریها و نگرانیها را بفرماید. از جنابعالى در مظانّ استجابت دعوات امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

                        صحیفه امام، ج‏2، ص: 109

نامه [تشکر به آقاى ابو القاسم وکیلى‏]

زمان: 14 دى 1345/ 22 رمضان 1386

مکان: نجف‏

موضوع: ابراز تشکر از نامه ارسالى‏

مخاطب: وکیلى، ابو القاسم‏

بسمه تعالى‏

لیله 22 صیام‏

جناب آقاى حاج میرزا ابو القاسم وکیلى- ایّده اللَّه تعالى و حفظه‏

مرقوم شریف که حاکى از سلامت مزاج شریف بود واصل، قبلًا نیز خبر مشرف شدن شما به قم واصل و موجب کمال مسرت گردید. این جانب از دعا و زیارت براى جنابعالى و رفقایتان غافل نبودم. خداوند ان شاء اللَّه تعالى به همه شماها توفیق و سلامت و سعادت دارینْ عنایت فرماید و همه را از خدمتگزاران به شرع مطهر و ولى عصر- عجل اللَّه تعالى فرجه- قرار دهد. دنیا به هر نحو باشد زودگذر است و خوشیها و ناخوشیها با سرعت تمام خواهد شد؛ مهم جلب نظر اولیاى امر- علیهم السلام- و رضاى خالق متعال است. امید است همه ما توفیق و سعادت آن را پیدا کنیم. این جانب براى خصوص والد محترم جناب آقاى حاج وکیلى- ایّده اللَّه تعالى- که حقیقتاً صدمه خوردند بسیار نگران و پریشان بودم. بحمد اللَّه تعالى با خیر و سلامت، خداوند شما را به ایشان برگرداند. امید است خداوند تعالى به ایشان سلامت و سعادت و خیر دارینْ مرحمت فرماید. سلام این جانب را به ایشان ابلاغ فرمایید. امید است ان شاء اللَّه تعالى از سایر دوستان و خدمتکاران شرع مطهر بزودى رفع گرفتارى بشود. از جنابعالى و والد محترم امید دعاى خیر براى حسن عاقبت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه [تشکر به آقاى ابو ذر بیدار (ورود به نجف)]

زمان: 18 دى 1345/ 26 رمضان 1386

مکان: نجف‏

موضوع: تشکر از تلگراف تبریک استقرار امام خمینى در حوزه نجف‏

مخاطب: بیدار، ابو ذر

بسمه تعالى‏

26 شهر صیام 86

خدمت جناب مستطاب عمدة الاعلام و مروّج الاحکام آقاى ابو ذر بیدار- ایّده اللَّه تعالى‏

مرقوم شریف که حاکى عواطف و احساسات آن جناب بود موجب تشکر گردید، توفیق و تأیید جنابعالى را از خداوند تعالى مسألت مى‏نماید. گرفتاریهایى که ذکر شده بود بحمد اللَّه گذشت، و امید است خداوند تعالى جبران فرماید. مرقوم شده بود تلگراف و نامه قبلًا فرستاده‏اید، همان طور که حدس زده‏اید نرسیده است، چنانچه بسیار دیگر تلگرافات و نامه‏ها را نرسانده‏اند. تعویق در جواب براى پیدا شدن شخص مطمئن بوده. ان شاء اللَّه تعالى مقرون سلامت و سعادت باشید. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه [تسلیت به آقاى محمد خندق‏آبادى‏]

زمان: 3 بهمن 1345/ 12 شوال 1386

مکان: نجف‏

موضوع: پیام تسلیت‏

مخاطب: خندق‏آبادى، محمد

بسمه تعالى‏

12 شهر شوال 86

خدمت جناب مستطاب عمدة الفضلاء آقاى آقا محمد آقا خندق‏آبادى- ایّده اللَّه تعالى‏

مصیبت وارده به جنابعالى را دیروز یا امروز شنیدم و موجب تأثر گردید. خداوند تعالى ان شاء اللَّه به شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید. از قِبَل این جانب به جناب حجت الاسلام آقاى خندق‏آبادى بزرگ «1» و جناب حجت الاسلام آقا جواد پس از ابلاغ سلام، تبلیغ تسلیت نمایند. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

 

نامه [آقاى محمد على گرامى (تقویت روحیه طلاب و فضلا)]

زمان: 16 بهمن 1345/ 25 شوال 1386

مکان: نجف‏

موضوع: لزوم تقویت روحیه طلاب و فضلا

مخاطب: گرامى، محمد على‏

بسمه تعالى‏

25 شوال المکرم 86

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقاى گرامى- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، و چون در اواخر ماه مبارک به واسطه ضعف و کمردرد مدتى در منزل بودم و بعد هم باز تکرار شد، قدرى در جواب تعویق افتاد. این جانب از اوضاع ایران عموماً و وضع حوزه قم خصوصاً متألم و متأثرم و از گرفتارى فضلا و اعلام ناراحت؛ ولى آنچه موجب تسکین خاطر است آن است که در راه خدمت به دیانت هر گرفتارى پیش آید مطلوب است و ما آنچه داریم از برکت اسلام است و هر چه فدا کنیم عمل به وظیفه نکرده‏ایم. و امیدوارم خداوند تعالى به فضل عمیم خود نقصان ما را جبران فرماید. امید است تا آن موقع پاى شما بکلى خوب شده باشد.

لازم به تذکر نیست که حضرات آقایان فضلا باید در این موقع سختى، بیش از پیش جدیت در گرم نگه داشتن حوزه داشته باشند. خداوند تعالى هر چه مقدر بفرماید صلاح است و این نحو فشارها نباید آقایان را در مقاصد خود سرد و سست نماید. از خداوند تعالى توفیق و تأیید همه را خواستار است.

راجع به موضوعى که در خصوص شهرستانهاى دور افتاده مرقوم شده بود امید است خداوند تعالى وضع را طورى بفرماید که قدرت این توفیق پیدا شود. از جنابعالى رجاى دعاى خیر دارم. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

 

نامه [به آقاى صادق خلخالى (استفسار از علت سفر به گنبد کاوس)]

زمان: 4 اسفند 1345/ 13 ذى القعدة 1386

مکان: نجف‏

موضوع: استفسار از علت سفر

مخاطب: خلخالى، صادق‏

بسمه تعالى‏

13 ذى القعدة 86

به عرض مى‏رساند، مرقوم شریف که حاکى از سلامت مزاج محترم بود واصل، سلامت و توفیق جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. نمى‏دانم رفتن به گنبدکاوس به اختیار بوده یا تبعید به آنجا هستید؛ خوب بود مرقوم مى‏داشتید.

امید است ان شاء اللَّه تعالى خداوند این ناراحتى را جبران فرماید و خیر دنیا و آخرت به امثال جنابعالى مرحمت فرماید. امید دعاى خیر دارم. و السلام.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

اجازه نامه [به آقاى فضل اللَّه مطلق، در امور حسبیه و شرعیه‏]

زمان: 11 اسفند 1345/ 20 ذى القعدة 1386

مکان: نجف‏

موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه‏

مخاطب: مطلق، فضل اللَّه‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

بعد الحمد و الصلاة، جناب مستطاب عمدة الاعلام و عماد الاسلام آقاى حاج شیخ فضل اللَّه مطلق- دامت افاضاته- از قِبَل حقیر مجازند در امور حسبیه و شرعیه که در عصر غیبت ولى امر- عجل اللَّه فرجه الشریف- از مختصات فقیه جامع الشرایط است؛ «فله التصدی لما ذکر مع مراعاة الاحتیاط»؛ و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام- علیه السلام- و صرف ثلث آن را در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد و در ایصال به محل مقرر شرعى، و ایصال دو ثلث را به این جانب یا وکلاى این جانب براى صرف در حوزه‏هاى علمیه.

 «و اوصیه- ایّده اللَّه تعالى- بما اوصى به السلف الصالح من ملازمة التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروة الاحتیاط فى الدین و الدنیا، و ارجو منه ان لا ینسانى من صالح دعواته». و السلام علیه و على اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.

به تاریخ 20 شهر ذى القعدة الحرام 1386

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه [به آقاى فضل اللَّه مطلق (معرفى طرق ارسال وجوه شرعیه)]

زمان: 11 اسفند 1345/ 20 ذى القعدة 1386

مکان: نجف‏

موضوع: معرفى طرق ارسال وجوه شرعیه‏

مخاطب: مطلق، فضل اللَّه‏

بسمه تعالى‏

20 ذى القعدة 86

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام آقاى حاج شیخ فضل اللَّه مطلق- دامت افاضاته مرقوم شریف واصل، پس از تمامیت موازینْ اجازه فرستاده شد. در صورتى که خواستید وجهى برسانید، یا نجف به وسیله آقاى خلخالى- حاج شیخ نصر اللَّه- یا قم نزد آقاى آقا شیخ على اکبر اسلامى وکیل این جانب ایصال نمایید. از جنابعالى در مظانّ استجابت دعوات امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

وصول اجازه را اعلام به حقیر نمایید.

 

نامه [به آقاى میرزا محمد ثقفى (خانوادگى)]

زمان: 18 اسفند 1345/ 27 ذى القعدة 1386

مکان: نجف‏

موضوع: احوال‏پرسى از بستگان و تشکر از تحریر تفسیر روان جاوید

مخاطب: ثقفى، میرزا محمد

بسمه تعالى‏

27 قع 86

به عرض عالى مى‏رساند، مرقوم مبارک ضمیمه تفسیر شریف روان جاوید، زیارت و موجب تشکر گردید. از توفیق حضرت عالى در این خدمت با ارزش تشکر و از خداوند تعالى مسألت دارم که موجب اجر جزیل براى آن حضرت و استفاده براى دیگران شود. و کسالت و نقاهت وجود مسعود بکلى مرتفع گردد. این جانب بحمد اللَّه سلامت هستم؛ گرچه جزئیاتى از قبیل درد سینه و کمر گاهى هست لکن له الحمد و الشکر که مهم نیست. کسالات روحى هر روز رو به تزاید است و خواهد بود. «و لعلّ اللَّه یُحْدِث بَعْدَ ذلک أمراً وَ الى اللَّه الْمُشْتکى‏». «1» از حضرت عالى امیدوار دعاى خیر براى حسن عاقبت هستم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

خدمت حضرات حجج حوزه مباحثه- دامت برکاتهم- سلام مى‏رساند و امید دعاى خیر دارم.

 

نامه [به یک سؤال شرعى و ارسال حواشى عروة الوثقى‏]

زمان:؟

موضوع: پاسخ نامه در مورد یک سؤال شرعى، و ارسال حواشى عروة الوثقى‏

مخاطب:؟

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

به عرض مى‏رساند، مرقوم محترم که حاکى از سلامت مزاج شریف بود موجب تشکر و مسرت گردید. سلامت و توفیق و تأیید جنابعالى را از خداوند تعالى جل شأنه مسألت مى‏نماید. این جانب به حُسن ظن امثال جنابعالى امیدوارم و رجاى واثق دارم که خداوند تعالى با این جانب موافق حُسن ظن آقایان رفتار فرماید و از آنچه هستم غمض عین فرماید.

راجع به مسأله [اى‏] که مرقوم شده بود، در آن ورقه صلاح نبود چیزى نوشته شود. با مفروض مسأله به طورى که مرقوم شده غسل مانع ندارد.

 «حواشى عروه» «1» هم موکول به آن است که به خود جنابعالى داده شود ارسال فرمایید. عجالتاً که این جانب در اینجا هستم مناسب نیست بفرستم. امید است جنابعالى از دعاى خیر فراموشم نفرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه [تسلیت به آقاى سید مهدى یثربى‏]

زمان: 1 فروردین 1346/ 9 ذى الحجه 1386

مکان: نجف‏

موضوع: تسلیت‏

مخاطب: یثربى، سید مهدى‏

بسمه تعالى‏

لیله نهم ذى الحجه 86

به عرض عالى مى‏رساند، از قرارى که آقاى ابطحى اظهار داشتند به جنابعالى مصیبتى وارد شده است. امید است ان شاء اللَّه خداوند تعالى صبر و اجر عنایت فرماید و به بازماندگان، خصوصاً جنابعالى سعادت و سلامت مرحمت نماید.

این جانب بحمد اللَّه تعالى سلامت هستم و امیدوارم موفق شوم براى خدمت به اسلام و مسلمین و حوزه‏هاى علمیه. از جنابعالى در مظانّ استجابت دعوات رجاى دعاى خیر براى حسن عاقبت دارم. حواله‏اى که به وسیله آقاى ابطحى فرستاده بودید رسید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

اجازه نامه [به آقاى محسن غروى قوچانى، در امور حسبیه و شرعیه‏]

زمان: 16 فروردین 1346/ 24 ذى الحجه 1386

مکان: نجف‏

موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه‏

مخاطب: غروى قوچانى، محسن‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

بعد الحمد و الصلاة، فان فضیلة العالم العامل ثقة الاسلام الشیخ محسن الغروى- دامت افاضاته- مجازٌ عنى فى تصدى الامور الحسبیّة و الشرعیة التى هىَ موکولة فى عصر الغیبة الى الفقیه الجامع للشرائط؛ فله التصدی لما ذکر مع مراعاة الاحتیاط؛ و ایضاً هو مجازٌ عنى فى اخذ سهم الامام- علیه السلام- و صرفه فى معیشته على نهج الاقتصاد، و ایصال الباقى الَىَّ للصرف فى الحوزات العلمیة الدینیة.

و اوصیه- ایّده اللَّه تعالى- بما اوصى به السلف الصالح من ملازمة التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروة الاحتیاط فى الدین و الدنیا؛ و ارجو من جنابه ان لا ینسانى من صالح دعواته؛ و السلام علیه و على اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته. «1».

و کان التحریر فى 24 شهر ذى الحجة الحرام 1386

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه [به یکى از دوستان (اعلام وصول نامه ارسالى)]

زمان: 20 فروردین 1346/ 28 ذى الحجه 1386

مکان: نجف‏

موضوع: اعلام وصول نامه ارسالى‏

مخاطب:؟ (نامشخص)

بسمه تعالى‏

28 حج 86

به عرض مى‏رساند، مرقوم شریف که حاکى از سلامت مزاج محترم بود واصل، سلامت و سعادت جنابعالى را خواستار است. چون بسیار تعجیل در کار است بیش از این مزاحمت نمى‏کند. اجازه جنابعالى را به آقاى اخوى دادم. لا بد مى‏رسانند. و السلام.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

تلگراف [به آقاى هادى میلانى (استفسار از دستگیرى آقاى قمى)]

زمان: 25 فروردین 1346/ 3 محرّم 1387

مکان: نجف‏

موضوع: استفسار از دستگیرى آقاى قمى‏

مخاطب: میلانى، هادى‏

مشهد- حضرت آیت اللَّه میلانى- دامت برکاته‏

حادثه آیت اللَّه قمى موجب تأسف است. از سلامت ایشان مستحضرم فرمایید. سلامت و سعادت جنابعالى را خواستار است.

خمینى‏

 

اجازه نامه [به آقاى سید جلال الدین طاهرى اصفهانى، در امور حسبیه و شرعیه‏]

زمان: 26 فروردین 1346/ 4 محرم 1387

مکان: نجف‏

موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه‏

مخاطب: طاهرى اصفهانى، سید جلال الدین‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

الحمد للَّه رب العالمین و الصلاة و السلام على محمد و آله الطاهرین و لعنة اللَّه على اعدائهم اجمعین.

و بعد، جناب مستطاب سید الاعلام و عماد الانام و ثقة الاسلام و المسلمین آقاى حاج سید جلال طاهرى- دامت افاضاته و کثّر اللَّه أمثاله- از قِبَل حقیر مجازند در تصدى امور شرعیه و حسبیه که در عصر غیبت ولى امر- عجل اللَّه فرجه- از مختصات فقیه جامع الشرایط است؛ «فله التصدی لما ذکر مع مراعاة الاحتیاط». و نیز مجازند در اخذ سهمین مبارکین و صرف آن در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد و صرف سهم سادات عظام را در محل مقرر شرعى و صرف ثلث از سهم مبارک امام- علیه السلام- در علو کلمه اسلام و محل مقرر شرعى و ایصال دو ثلث را نزد حقیر براى صرف در حوزه‏هاى علمیه. و نیز وکیل هستند در دستگردان نمودن سهمین و امهال به مقدار صلاح و اخذ و اعطا به نحوى که ذکر شد.

 «و اوصیه- ایّده اللَّه تعالى- بما اوصى به السلف الصالح من ملازمة التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروة الاحتیاط فى الدین و الدنیا و ارجو منه ان لا ینسانى من صالح دعواته». و السلام علیه و على اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.

به تاریخ چهارم شهر محرّم الحرام 1387

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه سرگشاده [سرگشاده به امیر عباس هویدا (خیانتهاى شاه و دولت)]

زمان: 26 فروردین 1346/ 4 محرّم 1387 «1»

مکان: نجف‏

موضوع: شرح مفاسد و خیانتهاى شاه و دولت هویدا

مخاطب: هویدا، امیر عباس، (نخست وزیر)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

 «لا حول و لا قوة الا باللَّه العلی العظیم»

جناب آقاى هویدا، لازم است نصایحى به شماها بکنم و بعضى از گفتنیها را تذکر دهم؛ چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه. در این مدت طولانى که به جرم مخالفت با مصونیت امریکاییها که اساس استقلال کشور را در هم شکست، از وطن دور هستم و بر خلاف قانون شرع و قانون اساسى در تبعید بسر مى‏برم، مراقب مصیبتهایى که به ملت مظلوم بى‏پناه ایران وارد مى‏شود، بوده‏ام و از آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار مى‏گذرد کم و بیش مطلع شده و رنج برده‏ام.

موجب کمال تأسف است که نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقریباً از حدود تبلیغات رادیو و روزنامه‏هاى غیر آزاد و بعضى نوشته‏هاى مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بیچارگى ملت افزوده مى‏شود و ورشکستگى بازار و بازرگانان محترم روزافزون است. نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سر تا پا گزاف، بازار سیاه براى اجانب است و ملت را به حال فقر و عقب افتادگى به اسم ملت مترقى نگه داشتن است. حکومت پلیسى غیر قانونى شما و اسلاف شما به خواست آنان که مى‏خواهند ملل شرق به حال عقب افتادگى باقى باشند، حکومت قرون وسطایى، حکومت سرنیزه و زجر و حبس، حکومت اختناق و سلب آزادى، حکومت وحشت و قلدرى است. با اسم مشروطیت، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسرى و با نام اسلام، بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانى است. با اسم تعالیم عالیه اسلام، یک یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و اگر- خداى نخواسته- فرصت یابید، خواهید گذاشت و با گزافه دعوى ترقى و تعالى، کشور را به حال عقب افتادگى نگه داشته‏اید. اینها حقایق تلخى است که باید دنیا را مطلع کنم و انگشت روى بعضى بگذارم تا آنها که غافل هستند یا تغافل مى‏کنند، احساس وظیفه کنند و از ریاکاریها و سالوس بازیهاى شماها گول نخورند.

جشنهاى غیر ملى که به نفع شخصى در هر سال چندین مرتبه تشکیل مى‏شود و در هر مرتبه مصیبتهاى جانگداز براى اسلام و مسلمین و ملت فقیر پابرهنه ایران به بار مى‏آورد، یکى از آنهاست. با سرنیزه پلیس از مردم بیچاره بى‏پناه، خرجهاى گزاف آنها گرفته مى‏شود. در یکى از جشنها که من نمى‏توانم اسم روى آن بگذارم جز هوس و شهوت و بازى با احساسات ملت، گفته مى‏شود چهار هزار میلیون ریال خرج شده است که نصف آن از خزانه ملت و نصف دیگر بى‏واسطه از بازار و غیره با زور و ارعاب اخاذى شده. خون دل فقرا خرج نامجویى و خودکامگى است و تا این ملت در این حال است و به وظیفه خود و حقوق خود آشنا نشده، هر روز براى شماها عید و شادى و براى ملت، بدبختى و نکبت است. توأم با این جشنهاى نامیمون آن قدر هتک نوامیس مسلمین و اسلام بوده است که قلم را عار است از ذکر آن. شماها در کاخهاى مجللى که در هر چند سال تغییر مکان داده و با میلیونها تومان خرجهاى گزاف که تصورش براى ملت ممکن نیست، نشسته‏اید و مخارج آن را از کیسه این ملت بدبخت اخاذى نموده‏اید و ناظر فقر و گرسنگى ملت، ورشکستگى بازار، بیکارى جوانان فارغ التحصیل هستید؛ ناظر اختلال وضع فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار، تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادى کشور، بلکه به طورى که گزارش داده‏اند دخالت اسرائیل در فرهنگ مى‏باشید؛ ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگى در غالب دهات نزدیک به مرکز، چه رسد به دهکده‏هاى دور افتاده، از قبیل آب آشامیدنى سالم، حمام، وسایل بهداشت هستید؛ ناظر ترویج فساد اخلاق، سلب امانت و دیانت در اعماق دهکده‏هایى هستید؛ ناظر تشکیل صندوق به اسم‏ تعاون و اخاذى و غارتگرى مأمورین از دهقان گول خورده و پشیمان هستید؛ بالاخره ناظر حبسها و ارعاب تبعیدهاى غیر قانونى هستید و در خوشى و عیاشى و بازیهاى خجلت آور غوطه خورده به قبرستانى که نامش ایران است فاتحه مى‏خوانید. چطور وجدان خودتان را راضى مى‏کنید براى حکومت زودگذر این قدر چاپلوسى از اجانب کرده، ذخایر ملت را به رایگان و یا مقدارى ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم و ستم به زیردستان یعنى ملت بدبخت مى‏کنید؟ چرا راضى مى‏شوید حکومت خود و مملکت اسلام را عقب افتاده به دنیا معرفى نمایید؟ نقض قانون اساسى سند عقب افتادگى است. رفراندم غیر قانونى و در عین حال قلابى سند عقب‏ماندگى است. آزاد نگذاشتن ملت را براى انتخاب وکیل، و نصب اشخاص معلوم الحال را به دستور دیگران- بى‏دخالت ملت- دلیل ضعف و عقب افتادگى است.

شماها مى‏دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد، وضع شماها این نحو نیست و باید تا آخر کنار بروید. و اگر ده روز آزادى به گویندگان و نویسندگان بدهید، جرایم شما برملا خواهد شد؛ قدرت آزادى دادن ندارید «و الخائن خائف». «1» سلب آزادى مطبوعات و دیکته کردن سازمان به اصطلاح امنیت، سند عقب افتادگى است. هر چندى جشن گرفتن براى امورى که در کشورهاى دیگر اسمى از آن نیست با تحمیل خرجهاى کمرشکن به ملت، سند دیگرى است. تسلیم به خواسته‏هاى دولت پوشالى اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملکت، سند ضعف و نوکرى است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است. اعطاى مصونیت به اجانب، سند بزرگ عقب افتادگى و بى‏حیثیتى و تسلیم بى‏قید و شرط است. شما مى‏دانید با تصویب این طرح چه خیانتى به این مملکت و به اسلام کرده‏اید و چه ضربه‏اى به استقلال این مملکت زده‏اید؟ البته مخالف این طرح، خائن و مستحق تبعید است!!

آقاى هویدا، نطقهاى اسف‏انگیزى که مع الاسف طبع شده است، متضمن بعضى‏ اعترافات است که به اساس استقلال کشور لطمه مى‏زند که این جانب از تذکرش عار دارم. چرا جلوگیرى از طبع و نشر این کتابها نمى‏کنید؟ عمداً با حیثیت این کشور بازى مى‏کنید یا نمى‏توانید با این مغزهاى معیوب ادراک کنید؟ آیا علماى اسلام که حافظ استقلال و تمامیت کشورهاى اسلامى هستند، گناهى جز نصیحت دارند؟ آیا حوزه‏هاى علمى، غیر از خدمت به اسلام و مسلمین و کشورهاى اسلامى گناهى دارند؟ اجانب اینها را سد راه نفوذ خود مى‏دانند و به انهدام و اضمحلال آنها کمر بسته و شماها مجرى احکام دیگران و محکوم دلار هستید. کوبیدن حوزه‏هاى علمیه و حمله مسلحانه به مدرسه فیضیه و صحن مطهر قم، کشتار دسته جمعى 15 خرداد جز خدمت کورکورانه به صاحبان دلار چه اسمى دارد؟ فشار به مراجع اسلام و علماى اعلام و محصلین حوزه‏هاى علمیه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتیجه داشت؟ آنها نمى‏خواهند قرآن کریم و احکام آن حاکم بر ملل اسلامى باشد تا ذخایر آنها را به یغما ببرند و کسى حرفى نزند و در عوض آنها را مصونیت دهد؛ آنها نمى‏خواهند ما در بین ملت آزاد باشیم و گویندگان ما آزاد باشند و شماها مع الاسف مأمور اجرا هستید؛ مأمور چشم و گوش بسته؛ مأمور بى‏چون و چرا. حوزه‏هاى علمیه، سپاه دانش و اخلاق و درستى بوده و هست به معناى واقعى؛ نه گزافه و صرف تبلیغ. شماها اگر دانش دوست هستید، چرا حمله وحشیانه به مراکز دانش مى‏کنید؟ چرا مدرسه فیضیه و دانشگاه را به خاک و خون مى‏کشید؟ چرا محصلین علوم دینیه را یک روز راحت نمى‏گذارید؟ چرا با دانشجویان در خارج و داخل این نحو معامله مى‏کنید؟

آقاى هویدا، من وظیفه دارم شماها را نصیحت کنم. شماها از این ملت و در این آب و خاک پرورش پیدا کرده و صاحب عناوین شده‏اید. این قدر با حیثیت این ملت بازى نکنید به جاى این همه گزافه و جنجال، خدمتى به این سر و پابرهنه‏ها کنید یا لا اقل این قدر با بهانه‏هاى مختلف آنها را رنج ندهید. از این کسبه بى‏بضاعت این قدر اخاذى نکنید؛ این قدر براى رضاى شهوات دیگران به علماى ملت و محصلین و دانشجویان فشار نیاورید؛ با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین، آواره‏کننده بیش از یک میلیون مسلم بى‏پناه، پیمان‏ برادرى نبندید؛ عواطف مسلمین را جریحه‏دار نکنید؛ دست اسرائیل و عمال خائن آن را به بازار مسلمین بیش از این باز نکنید؛ اقتصاد کشور را به خاطر اسرائیل و عمال آن به خطر نیندازید؛ فرهنگ را فداى هوس آنها ننمایید؛ از خداى بزرگ بترسید؛ دخترهاى جوان گول خورده را به سربازخانه‏ها نبرید؛ به نوامیس مسلمین خیانت نکنید. آیا این حقیقت تلخ را که قبلًا انکار کردید و گوینده آن را مستحق تعقیب دانستید، حالا هم که عمل کردید انکار مى‏کنید؟ آیا فجایع جشن بیست و پنجمین سال را و بى‏فرهنگیها که در آن کردید منکر هستید؟

از قهر خدا بترسید؛ از قهر ملت بهراسید؛ با احکام خداى تعالى به نام دین مترقى بازى نکنید؛ با اسم قرآن به احکام مسلمه آن لطمه نزنید؛ با حوزه‏هاى دینیه به اسم سرباز وظیفه پوچ و بیفایده و با خدمتگزاران به فرهنگ و ملت، این نحو سلوک وحشیانه نکنید. و بالاخره علماى امت را وادار نکنید که با شماها به طور دیگر سلوک کنند.

اینها شمه‏اى از فجایع شماهاست نسبت به دین و دنیاى ملت و گفتنى زیاد است؛ مى‏گویم، شاید شماها متنبه شوید و به خود آیید؛ شاید مراجع اسلام و علماى اعلام و خطباى محترم احساس وظیفه کنند؛ شاید طبقه جوان و روشنفکر و اصناف مختلفه ملت، بیدار شده احساس وظیفه کنند؛ شاید جوامع بشرى و مدعیان بشر دوستى احساس وظیفه کنند؛ شاید سازمان ملل و غیر آن، بیش از این به نفع کشورهاى بزرگ راضى نشوند ملل ضعیف پایمال شوند؛ شاید هیأت حاکمه و دستگاه جبار تا دیر نشده به خود آیند. ان ربک لبالمرصاد «1» و اللَّه من ورائهم محیط «2». و السلام على من اتبع الهدى.

4 محرّم الحرام 87

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

اجازه نامه [به آقاى سید محمد على قاضى طباطبایى، در امور حسبیه و شرعیه‏]

زمان: 26 فروردین 1346/ 4 محرّم 1387

مکان: نجف‏

موضوع: اجازه در امور حسبیه و شرعیه‏

مخاطب: قاضى طباطبایى، سید محمد على‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

الحمد للَّه رب العالمین، و الصلاة و السلام على محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه على اعدائهم اجمعین.

و بعد، جناب مستطاب سید العلماء الاعلام و ملجاء الانام و حجت المسلمین و الاسلام آقاى حاج سید محمد على قاضى- دامت برکاته و کثّر اللَّه أمثاله- از قِبَل حقیر مجاز و وکیل هستند در اخذ وجوه شرعیه و ایصال آن به محالّ مقرره شرعیه؛ و نیز وکیل هستند در اخذ سهمین مبارکین و ایصال سهم سادات عظام را به محل مقرر شرعى؛ و صرف نصف از سهم مبارک امام- علیه السلام- را در علوّ کلمه اسلام و صرف به هر نحو که صلاح مى‏دانند با ملاحظه احتیاط؛ و ایصال نصف دیگر را به این جانب براى صرف در حوزه‏هاى علمیه.

 «و اوصیه- ایّده اللَّه تعالى- بما اوصى به السلف الصالح من ملازمة التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروة الاحتیاط فى الدین و الدنیا؛ و ارجو من جنابه ان لا ینسانى من صالح دعواته»؛ و السلام علیه و على اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.

به تاریخ 4 محرّم الحرام 1387

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

پیام [به حوزه‏هاى علمیه قم، مشهد و تهران (مقابله با رژیم شاه)]

زمان: 27 فروردین 1346/ 5 محرّم 1387 «1»

مکان: نجف‏

موضوع: لزوم استقامت در برابر توطئه‏هاى رژیم شاه‏

مناسبت: افزایش فعالیتهاى رژیم شاه براى تسلط بر حوزه‏هاى علمیه‏

مخاطب: علما و روحانیون حوزه‏هاى علمیه قم، مشهد و تهران‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خدمت ذى شرافت حضرات فضلا و محصلین حوزه مبارکه قم و مشهد و تهران و سایر حوزه‏هاى علمیه- ایّدهم اللَّه تعالى‏

این جانب در این تبعیدگاه و غربت، از اوضاع اسف‏انگیز ایران و خصوص حوزه‏هاى دینیه- کم و بیش- مطلع و در رنج به سر مى‏برم. مى‏دانم که دستگاه جبار چه خوابهاى خطرناکى دیده است براى اسلام و مسلمین و احکام مقدس قرآن و خدمتگزاران به دیانت مقدسه. شما در نظر آنها مجرم هستید؛ جرم شما خدمت به دیانت و قرآن و مخالفت با سلطه اجانب بر کشورهاى اسلامى است؛ جرم شما مخالفت با دستگاه ظلم و استبداد و غارتگرى و چپاول است؛ جرم شما دانش شماست و عدم تسلیم کورکورانه در مقابل اجانب و دست نشاندگان بى‏حیثیت آنهاست. این جرم را دانشگاهیان و طبقه تحصیلکرده و جوان هم دارند لذا با محرومیتها و رنجها و سختیها مواجه مى‏باشند.

نقشه استعمار محو اسلام و احکام مقدس قرآن است. دستگاه جبار مجرى مقاصد شوم آنهاست؛ نقشه آن است که به اسم اصلاحات، مملکت را به حال عقب افتادگى نگاه دارند و به اسم دانش دوستى و سپاه دانش، دانشگاه و مدارس علمیه را بکوبند و با نام اسلام احکام مقدس آسمانى را پایمال کنند و با اسم مقدس اسلام و قرآن احکام مسلّمه‏

آن را یکى پس از دیگرى محو کنند. شما باید به نظام اجبارى بروید و در حبس و زجر و فشار و اهانت و تبعید به سر برید تا راه براى عمال اجانب و عمال اسرائیل باز شود. کاخ‏نشینان باید در شهوات و هرزگیها غوطه‏ور شوند تا خوشخدمتى کنند و طبقه مزاحم یعنى علماى اعلام اسلام و دانشمندان و جوانان بیدار را از سر راه بردارند؛ خطبا و گویندگان باید از گفتار دم ببندند، مگر آنکه از جنایات و خیانتهاى آنها به اسم ترقى و پیشرفت تمجید کنند. نقشه محو و مسخ قانون اساسى است که در آن تضمین اسلام و مذهب و احکام شده است؛ قانونى که در آن تضمین آزادیهاى فردى و اجتماعى شده است باید برود و به جاى آن سرنیزه، اختناق، حبس بیاید. اینها خیالات خامى است که دستگاه دست نشانده و نوکر مآب در مغزهاى تکان نخورده خود پخته‏اند؛ غافل از آنکه با عواطف و احساسات یک ملت بزرگ نمى‏توان بازى کرد. غافل از آنکه دستگاه خداى بزرگ را نمى‏شود به بازى گرفت. من به شما آقایان محترم و به ملت ایران اطمینان مى‏دهم که دستگاه با شکست مواجه خواهد شد. پیشینیان آنها سیلى اسلام را خوردند، اینها نیز خواهند خورد.

شما فضلاى محترم و دانشجویان جدید و قدیم صبور باشید و استقامت کنید. در مقابل ظلم تسلیم نشوید. اینها رفتنى هستند و شما باقى هستید. سرنیزه در مقابل عواطف یک ملت دوام ندارد. این شمشیرهاى کند و عاریتى در غلاف خواهد رفت. ما روزهاى بسیار سیاه، بسیار وحشتناک و بسیار اسف‏انگیز در حکومت اسلاف اینها دیده‏ایم؛ ما با حکومت اختناق و ترور، با حکومت غارت و ستمگرى، با سلب آزادیهاى همه جانبه سالها مواجه بودیم و استقامت کردیم تا آنها رفتند؛ شما هم استقامت کنید تا اینان نیز بروند و به جزاى اعمال خود برسند.

تسلیم نشوید. زیر بار امتحانات پوچ آنها نروید. نقشه آن است که قدم به قدم پیشروى کنند. هر قدر شما عقب‏نشینى کنید آنها پیشروى مى‏کنند. آنها کمر به نابودى شما بسته‏اند. گمان نکنید با ملایمت و تسلیم دست بردار هستند، بلکه با استقامت و ایستادگى و اظهار حق و فریاد مظلومانه عقب مى‏نشینند.

ملت را و ملل آزاد دنیا را از ستمگرى دستگاه و مظلومیت ملت مسلمان ایران آگاه کنید. با هر وسیله ممکنه جنایات اینها را به دنیا برسانید. خداى متعال با شماست. دست اتحاد و برادرى به هم دهید و از اختلافات جزئى دست بکشید تا زنده بمانید، تا احکام خداوند پایدار بماند.

حضرات مراجع عظام و علماى اعلام- دامت برکاتهم- راضى به محو حوزه‏هاى دینى با ذلت و خوارى نشوند. مرگ با عزت از زندگانى با ذلت و تحت اسارت بهتر است. از خداى بزرگ عظمت اسلام و مسلمین را خواستار است. وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ انْتُمُ اْلَاعْلَوْنَ انْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ. «1» و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. «2».

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

 

نامه [تشکر به آقاى حیدر على جلالى خمینى‏]

زمان: 13 اردیبهشت 1346/ 22 محرّم 1387

مکان: نجف‏

موضوع: ابراز تشکر از نامه ارسالى‏

مخاطب: جلالى خمینى، حیدر على‏

بسمه تعالى‏

22 محرّم 87

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقاى جلالى- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، اینک که شخص آورنده از مکه معظمه مراجعت نموده به جواب مبادرت شد. «1» سلامت و توفیق جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. امید است موفق به خدمت براى شرع مطهر و مسلمین باشید. از جنابعالى امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

نامه [به آقاى سید حسین یعقوبى خلخالى (اعلام وصول نامه‏هاى ارسالى)]

زمان: 20 اردیبهشت 1346/ 29 محرّم 1387

مکان: نجف‏

موضوع: اعلام وصول نامه‏هاى ارسالى‏

مخاطب: یعقوبى خلخالى، سید حسین «1»

بسمه تعالى‏

29 محرّم 87

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام آقاى آقا سید حسین خلخالى- دام علاه‏

دو طغرا مرقوم شریف واصل، سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. امید است در مظانّ استجابت دعوات، منظور نظر شریف باشم. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

 

نامه [به آقاى محمد حسین بهجتى (پاسخ به دو سؤال شرعى)]

زمان: 6 خرداد 1346/ 17 صفر 1387

مکان: نجف‏

موضوع: پاسخ به دو سؤال شرعى‏

مخاطب: بهجتى، محمد حسین‏

بسمه تعالى‏

17 صفر 87

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقاى آقا شیخ محمد حسین بهجتى- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، سلامت و تأیید جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. راجع به عقد انقطاع یک ساعت- دو ساعت، به داعىِ «1» محرمیت، «2» نظر این است که اگر جداً قصد ازدواج نمایند و لو به داعىِ مذکور، عقد صحیح است لکن احتیاط به غایت مطلوب است. کسانى که عمل نموده‏اند ترتیب آثار زوجیت مانع ندارد بلکه باید بدهند.

راجع به کسانى که قصد توطّن «3» ننموده‏اند، اگر قصد رجوع به وطن یا ترک قم را مثلًا دارند، نماز آنها شکسته است در قم اگر قصد اقامه نکنند؛ و اگر بدون قصد مانده‏اند در صورتى که زمان زیاد باشد که صدق وطن کند، نماز تمام است. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد