نامه [به آقاى سید مهدى طباطبایى (احوالپرسى)]
زمان: 24 تیر 1357/ 9 شعبان 1398
مکان: نجف
موضوع: اعلام وصول نامه و ابلاغ سلام
مخاطب: طباطبایى، سید مهدى
بسمه تعالى
9 شعبان 98
خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقاى حاج سید مهدى طباطبایى- دامت افاضاته
پس از اهداى سلام و تحیت مرقوم شریف واصل؛ سلامت و توفیق جنابعالى را خواستار است. این جانب بحمد اللَّه سلامت هستم نسبتاً، لکن گرفتاریها و ناراحتیها زیاد است، امید دعاى خیر از جنابعالى دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
به همشیرههاى محترمه سلام برسانید، ان شاء اللَّه موفق باشند.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
نامه [به آقاى شهاب الدین اشراقى در رسیدگى به وضع تبعیدشدگان]
زمان: 28 تیر 1357/ 13 شعبان 1398
مکان: نجف
موضوع: رسیدگى به وضع تبعیدشدگان و سفارش آقاى خزعلى
مخاطب: اشراقى، شهاب الدین
بسمه تعالى
13 شعبان 98
خدمت جناب مستطاب عماد العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقاى اشراقى- دامت افاضاته.
به عرض عالى مىرساند، توفیق و سلامت جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. لازم است تذکر دهم که راجع به آقایانى که تبعید شدهاند از آقاى اخوى «1» سؤال کنید چه معاملهاى مىشد. همان نحو عمل نمایید.
از قرار مسموع آقاى خزعلى براى نرفتن منبر و محدود بودن «2» گرفتارى مادى پیدا کردهاند جنابعالى به وسیله آقاى غفاریان از ایشان استفسار کنید و آنچه گرفتارى دارند رفع کنید و در آتیه هم تا وضع چنین است رفع گرفتارى ایشان بشود. از جنابعالى امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
پیام [به ملت ایران درباره لزوم ادامه مبارزه]
زمان: 5 مرداد 1357/ 21 شعبان 1398
مکان: نجف
موضوع: تشریح جنایات رژیم- لزوم ادامه مبارزه
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
21 شهر شعبان المعظم 98
این جانب از عموم ملت شریف ایران متشکرم که با همبستگى و وحدت کلمه در سوم و پانزدهم شهر شعبان یک مرتبه دیگر به رژیم منحط ثابت کرد که با اراده ملت نمىتواند مقابله کند؛ و این رفراندمى بود بىنظیر از مخالفت سراسرى ایران با شاه، گرچه دستگاه با جلوگیرى از بعضى از اجتماعات بزرگ سلب آزادى نمود و نگذاشت مصایب و مطالب مشروع ملت بزرگ تماماً ابراز شود. به طورى که اطلاع حاصل شد به دنبال تظاهرات آرام، دست به جنایاتى که کاشف از سستى پایههاى حکومت است زد، و در بعضى از شهرها چون مشهد و رفسنجان و جهرم وحشیانه به مردم بىدفاع هجوم برد و عده کثیرى را مقتول و مجروح نمود. و به طورى که بعضى از خبرگزاریها اطلاع دادهاند در مشهد مقدس تعداد کشتگان به چهل نفر رسیده است و بعضى بیش از این گفتهاند. و از قرار اطلاع، مأمورین شاه وحشیانه به مدرسه نواب مشهد ریخته و طلاب بىدفاع را تا سر حد مرگ کتک زده و سر و دست آنان را شکستهاند و معناى اعطاى آزادى را به ملت فهماندند.
و مردم متدین و شجاع شهرها چون قم قهرمان، تبریز غیور و مشهد، بیدار شده براى اظهار تنفر از دستگاه و رژیم شاه تعطیل عمومى نمودهاند، و مشتى محکم به دهان گزافه گویانى که مىگفتند این تظاهرات دیگر تکرار نمىشود و ملت به حال عادى خود بازگشته است زدند. ملت عزیز تا محو آثار ظلم و هدم دستگاه رژیم منحط پهلوى آرام نخواهد گرفت و به حال عادى باز نخواهد گشت. ما از این غیورانى که در راه هدف مقدس اسلام فداکارى مىکنند و از جان و مال دریغ ندارند، و تن به ظلم نمىدهند و سکوت مرگبار را شجاعانه با اهداى جان خود مىشکنند، و راه و رسم پیامبر اسلام- صلى اللَّه علیه و آله- و امامان تشیع را یافته و بدانان اقتدا نمودهاند، تشکر نموده و به آنان تبریک مىگوییم.
امروز که ملت، بپاخاسته و راه خود را خوب و درست یافته است، سکوت و امر به سکوت، مخالف مصالح عالیه اسلام است و خلاف طریقه شیعه جعفرى است، و امر به تحرک و استنکار و افشاى فجایع خانمانسوز و اسلام بر باد ده دستگاه شاه، موافق سیره مبارکه انبیا و خصوصْ رسول معظم خاتم است. اکنون که ماه مبارک رمضان در پیش است، و ماه مبارک امسال نمونه است که ملت معظم ایران از سویى خاطرات چندین ماهه اخیر از کشتارهاى وحشیانه دسته جمعى و اختناق و حبس و تبعید در قلبش زنده است، و از سوى دیگر براى انتقام از بیدادگریهاى رژیم منحط پهلوى و شاخههاى آن، کارگزاران اجانب استعمارگر با بیدارى و همبستگى بىسابقه بپاخاسته است، لازم است مطالبى را تذکر دهم:
1- نهضت مقدس اخیر ایران که ابتداى شکوفایىاش از 15 خرداد 42 بود صد در صد اسلامى است، و تنها به دست تواناى روحانیون با پشتیبانى ملت مسلمان و بزرگ ایران پىریزى شد، و به رهبرى روحانیت، بىاتکا به جبههاى یا شخصى یا جمعیتى اداره شده و مىشود. و نهضت پانزده ساله ما چون اسلامى است، بىدخالت دیگران در امر رهبرى- که از آنِ روحانیت است- ادامه دارد و خواهد داشت؛ و آنان که اخیراً براى جلب منافع شخصى به جنب و جوش افتاده و مىخواهند نهضت اسلامى را آلوده کنند و یا آن را متکى به بعض جناحها یا دنباله رو معرفى نمایند حتماً سوء قصد دارند؛ و احیاناً با ساختن بعضى از آنان با دستگاه جبار مىخواهند نهضت را متوقف و شاه را مصون نگه دارند. ملت ایران باید با هوشیارى تمام و تردید بدانان نگاه کنند؛ و اگر خداى نخواسته انحراف آنان معلوم شد از آنان جداً اجتناب کنند و صریحاً اعلام مىدارم در صورتى که این جمعیت معدود، مطالب خود را که لازمهاش دور نگه داشتن مجرم اصلى است تکرار کنند روحانیت تکلیف خود را درباره آنان روشن خواهد نمود.
2- اخیراً دولت نغمه ناموزونى را به راه انداخته است مبنى بر آزادى انتخابات، در صورتى که وقت آن سال دیگر است، و این نغمه قبل از ماه مبارک رمضان براى انحراف اذهان از مسیر اصلى حرکت است که خوف افشاى هر چه بیشتر جنایات رژیم در این ماه در مساجد و مجامع اسلامى مىرود. ملت باید بداند که این حیله جز نگهدارى شاه از تعرض گویندگان و پرخاش جوانان غیور اسلامى نیست؛ و لازم است گویندگان محترم و روحانیون معظم ایران شدیداً از آن احتراز کنند. و باید بدانند که خیال انتخابات آزاد با برقرار بودن قدرت شیطانى شاه امرى موهوم است و جز صحنهاى شیطانى براى قانونى نمایش دادن انتخابات در دنیا نیست. و تا قدرت طاغوتى شاه و دارودستهاش برقرار است دیگران نمىتوانند حتى یک وکیل انتخاب کنند؛ و این جانب در موقع انتخابات کلمه خود را خواهم گفت.
3- اکنون که شاه خود را در بین ملت، شکست خورده و زبون مىبیند به صحنهسازیهایى دست زده است و مىخواهد افرادى را که چندین سال است با مقاصد شیطانى شاه همراه و به تغییر احکام اسلام و تبدیل تاریخ پر افتخار اسلام به تاریخ گبرها و آتشپرستها رأى دادهاند، ملى جلوه دهد تا در مواقع حساس با نفوذ در صفوف روحانیون مبارز مأموریت شوم خود را با چهرهاى ملى اجرا نمایند، روحانیون باید آنان را به جامعه معرفى نمایند. باید دید چه تغییرى در نظام شاه پدید آمده است که اینان تا دیروز دستبوس بودند و چاکر، و امروز مخالف! باید ملت شریف هوشیار باشد که این مهرههاى خطرناک، خود را در بین آنان جا نزنند.
4- تقاضاى این جانب از ملت شریف و متعهد آن است که با کمال اهمیت و دلسوزى اقدام به بررسى کشتهشدگان و خانوادههاى آنان کنند، و به هر ترتیبى که مىتوانند سرشمارى از کشتهها با نام و نشان نمایند و ما را مطلع کنند، و به بازماندگان آنان سرکشى برادرانه نمایند و از آنان دلجویى کرده و سلام «خمینى» را که در سوگ آنان است به همه برسانند، و تأثرات این جانب را در مرگ عزیزانشان به آنها ابلاغ نمایند. و اگر کسى به واسطه مجروح شدن و یا از دست دادن عزیزش احتیاج مادى دارد لازم است به بهترین وجه برآورده شود، یا هر چه زودتر به من مراجعه شود تا با تمام طاقت به آنان رسیدگى نمایم.
5- لازم است براى بیدارى نسلهاى آینده و جلوگیرى از غلطنویسى مغرضان، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسى دقیق تاریخ این نهضت اسلامى بپردازند، و قیامها و تظاهرات مسلمین ایران را در شهرستانهاى مختلف با تاریخ و انگیزه آن ثبت نمایند تا مطالب اسلامى و نهضت روحانیت سرمشق جوامع و نسلهاى آینده شود، ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جارى ایران را که در پیش چشم همه ما به روشنى اتفاق افتاده است دنبال مىکنیم، فرصت طلبان و منفعتپیشگانى را مىبینیم که با قلم و بیان بدون هراس از هر گونه رسوایى، مسائل دینى و نهضت اسلامى را بر خلاف واقع جلوه مىدهند و به حکم مخالفت با اساس نمىخواهند واقعیت را تصدیق کنند و قدرت اسلام را نمىتوانند ببینند، و شکى نیست که این نوشتجات بىاساس به اسم تاریخ در نسلهاى آینده آثار بسیار ناگوارى دارد. از این جهت، روشن شدن مبارزات اصیل اسلامى در ایران از ابتداى انعقاد نطفهاش تا کنون و رویدادهایى که در آینده اتفاق مىافتد از مسائل مهمى است که باید نویسندگان و علماى متفکر و متعهد بدان بپردازند. درست آنچه را امروز براى ما روشن و واضح است براى نسلهاى آینده مبهم مىباشد؛ و تاریخ، روشنگر نسلهاى آینده است، و امروز قلمهاى مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند، باید نویسندگان امین این قلمها را بشکنند.
6- حضرات ائمه جماعت محترم- دامت برکاتهم- گویندگانى را دعوت نمایند که معتقد و علاقهمند به نهضت اسلامى و با هدفى اصیل روشنگرى مردم را بر عهده گیرند؛ و از دعوت «وعاظ السلاطین» و اشخاصى که به نفع دستگاه جبار، دانسته یا ندانسته مطالبى را انتخاب مىکنند که ملت را از مسائل اصلى روز بازدارند جداً احتراز فرمایند، و از کسانى که عمال دولت تعیین مىکنند دورى و احتراز کنند، و فداکارى در راه اسلام و مصالح مسلمین را در رأس برنامه خود قرار دهند.
7- گویندگان محترم در مجامع و مساجد وظیفه دارند که مصایب وارده بر ملت را در این پنجاه سال سلطنت سیاه پهلوى، خصوصاً در این چند ماه اخیر و کشتار اخیر شهر مقدس مشهد در جوار حضرت ثامن الائمه- علیهم السلام- و رفسنجان، به سمع مردم برسانند و آنان را از مسائلى که مفید براى اسلام و مصالح مسلمین است آگاه گردانند، و از مطالبى که موجب سردى و سستى است احتراز کنند که عذر در درگاه خداى متعال و پیش ملت مسْلم پذیرفته نیست.
8- بر مستمعین است که آقایان گویندگان را در ذکر مطالب اسلامى و انسانى تشویق کنند؛ و از آنان با احترام تقاضا کنند که جنایات و ستمگریها را بیان و تفسیر کنند، و از مطالب غیر مفید و احیاناً مخالف با مسیر حرکت ملت احتراز کنند، و با پشتیبانى خود از گویندگان محترم به آنان اطمینان خاطر دهند.
در خاتمه من نمىدانم با چه بیان از کشتار بىرحمانه شهرستانها، خصوصاً شهر مقدس مشهد اظهار تأسف و تأثر کنم. من نمىدانم این خاندان ستمگر تا کى بر مقدرات مسلمین مسلط و به خون جوانان ما تشنهاند. من به حضرت ثامن الائمه- علیهم السلام- تسلیت عرض مىکنم و به اهانتهایى که بدان بزرگوار در عهد این پدر و پسر خیانتکار شد و مىشود در سوگ مىنشینم. من به شما اهالى محترم و متدین مشهد و رفسنجان و جهرم تسلیت مىگویم و تبریک؛ تسلیت براى از دست دادن جوانان اسلام، و تبریک براى داشتن جوانان برومند و براى روحیه اسلامى مقتدرى که در راه خدا از تلاشهاى مذبوحانه رژیم ظالم نهراسیده و با تعطیل و تظاهرات مردانه، خود را در پیشگاه مقدس اسلام روسفید کردید. خداوند به شما پاسداران قرآن کریم و به تمام ملت نجیب ایران، که با همت مردانه و وحدت کلمه در مقابل جبار زمان قیام و دیْن خود را به اسلام ادا نموده و مىنمایید، نصرت عنایت فرماید و همه را از مجاهدین راه حق قرار دهد و در زمره اولیاى خدا که خون خود [را] در راه او دادند محشور فرماید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.- روح اللَّه الموسوی الخمینى
پیام [به ملت ایران و بیان وظایف علما در بسیج مردم]
زمان: 15 مرداد 1357/ 1 رمضان 1398
مکان: نجف
موضوع: وظایف گویندگان و علما در بسیج مردم
مناسبت: کشتار و ضرب و جرح مردم مسلمان اصفهان توسط عوامل رژیم
مخاطب: اهالى اصفهان و ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
اول شهر رمضان المبارک 98
فاجعه اخیر اصفهان را به عموم اهالى محترم تسلیت عرض مىنمایم. این فاجعه به دنبال فجایع بسیار دیگر، نمونهاى است از حکومت ستمگر شاه که وحشیانه به ملت مسلمان ایران هجوم و آنان را به خاک و خون کشیده است و آخرین فاجعه نیست. تا حکومت این دودمان ستم پیشه برقرار است، فاجعه به دنبال فجایع و مصیبت پشت سر مصایب و حادثه به دنبال حوادث عظیم ادامه خواهد داشت. این تنها اصفهان بزرگ نیست که شاهد جنایات مرگبار شاه و فرمانبرداران جنایت پیشه اوست؛ بلکه سراسر ایران با این جنایات و قتل و غارتها دست به گریبان است. آن قم- حرم اهل بیت- و آن تبریز و یزد و همدان و اهواز و شیراز، و آن مشهد مقدس و رفسنجان و جهرم و کازرون و سایر شهرها و قصبات که شاهد قتلها و جرحها و حملات وحشیانه بوده و هست.
امروز ملت شجاع و بپاخاسته ایران شاهد موج عظیم ضد شاهى، که بر اثر یکى دیگر از اعتصابات بزرگ اصفهان که به پشتیبانى از روحانیت بیدار و مسئول خود به عنوان اعتراض به اعمال غیر قانونى و انسانى رژیم است، مىباشد. امروز شعار «مرگ بر شاه» ملى شده و تا برچیده شدن دستگاه ظلم و انقراض دودمان جنایتکار پهلوى ادامه دارد. باید از هر فرصت استفاده نمود و اجتماعات را هر چه بیشتر عظیم و فشرده کرد، و هر چه بیشتر خیانتها و جنایتهاى شاه را برملا نمود.
گویندگان محترم و متعهد هر چه بیشتر به روشنگرى قیام، و علماى اعلام با اعلامیهها و بیانات خود، مردم مهیا را که راه خود را خوب یافتهاند بسیج عمومى نموده و یکدل و یک جهت براى برچیده شدن بساط غارت و جنایت هم صدا، و با اتکا به قدرت لا یزال الهى، این ریشه پوسیده فساد را از بُن برکنند، و ملت مستضعف را از چنگال استعمارگران داخلى و خارجى نجات بخشند. وَ نُریدُ انْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْارْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ ائِمّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین «1» اراده خداوند تعالى بر آن است که با رهبرى حکیمانه انبیاى عظام و وارثان آنان، مستضعفین را از قید حکومت طاغوتى آزاد و سرنوشت آنان را به دست خودشان بسپارد؛ باید در این امر الهى ملت عزیز به دنبال روحانیون مسئول این راه حیاتى را طى کنند.
باز با کمال علاقه به ملت ایران هشدار مىدهم که به دنبال دولت، شاه دم از انتخابات زد. هر کس که سخنان او را شنیده باشد خوب مىفهمد که شاه با طرح مسئله انتخابات مىخواهد مسیر اصلى حرکت اسلامى ایران را که سرنگونى این دودمان است تغییر دهد و ملت را اغفال نماید. ولى دیگر دیر شده و طرح حکومت اسلامى در عروق مردم ایران ریشه دوانده است، و به امید خدا پیروزى از آنِ ماست.
مردم شریف با کمال احترام از گویندگان بخواهند تا از گفتگو در باره هر امرى که آنان را از مسیر خود بازمىدارد- همچون انتخابات- شدیداً احتراز کرده و فجایع و جنایات حکومت شاه را بازگو نمایند.
این جانب از همبستگى روحانیون معظم و اهالى محترم اصفهان، که در جریانات اخیر با پشتیبانى بیدریغ خود روحانیون را تنها نگذاشتند و دیْن خود را به اسلام و مسلمین ادا نمودند تشکر مىکنم، و از خداوند متعال توفیق و تأیید همگى را خواستارم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
نامه [به آقاى اسلامى تربتى درباره وجوه شرعیه]
زمان: 20 مرداد 1357/ 6 رمضان 1398
مکان: نجف
موضوع: وجوه شرعیه
مخاطب: اسلامى تربتى- قم
بسمه تعالى
6 شهر صیام 98
جناب آقاى اسلامى
مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالى را خواستار است. راجع به دادن وجوه به سادات که قبلًا منع کردم، ایشان اخیراً از ایران پنجاه دینار فرستادند و بناست صورت حساب بفرستند و باز وجه بفرستند. اگر براى کویت مشکل است، برسانید به همان مورد بدهید. به سایر آقایان نیز بگویید مانع ندارد به آن مورد بدهند. قبوض جنابعالى قبلًا فرستاده شده است. عجالتاً بیش از این چند قبض نیست که مىفرستم. از جنابعالى امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم.
نامه [به آقاى سید مرتضى پسندیده و پاسخ به 11 پرسش ایشان]
زمان: 20 مرداد 1357/ 6 رمضان 1398
مکان: نجف
موضوع: پاسخ به یازده پرسش مختلف و از آن جمله تبعید آقاى پسندیده، جبهه ملى و پرهیز از مراجعه به دستگاههاى رژیم شاه
مخاطب: پسندیده، سید مرتضى
بسمه تعالى
6 شهر صیام 98
به عرض حضور مبارک مىرساند، مرقومات شریفه شما گاهى خیلى طولانى زیارت شد؛ سلامت و سعادت حضرت عالى را خواستارم.
1- راجع به آب وقفى، مکرر مرقوم شده و جواب دادهام، حضرت عالى اجاره کنید به هر نحو صلاح است و واگذار کنید به مردم؛
2- راجع به چیزهایى که لازم است خریدارى شود یا تعمیرات که مرقوم نشده، به نحو مطلق مجازید هر طور صلاح مىدانید عمل کنید؛
3- آنچه از مئونه خارج شده است تا تخمیس شود، آنچه به واسطه عذرى نتوانستهاند استعمال کنند یا نخواستهاند، خمس ندارد؛
4- وجهى که بابت زمین موجود است خمس آن را احتیاطاً بدهید و بقیه را هر نحو مىخواهید صرف فرمایید یا بفرستید؛
5- راجع به مطلب آقاى انوارى نمىشود عمل کرد، مسکوتٌ عنه بماند؛
6- این جانب نمىتوانم از جبههایها «1» و نه از بزرگشان «2» اسمى ببرم و ترویجى بکنم؛ راه آنها با ما مختلف است؛
7- قضیه بیت را من الآن نمىتوانم حل کنم هر چه اشکال باشد، لکن مطالبى که عرض کردهام بعضى را تحقیق کردهام صحیح نبوده و بعضى را اشخاصى که آنجا ملازم بودند انکار کردهاند و من اطلاعى ندارم. و نیز از آمدن بعضى عناصر، سؤال شده است از آقاى ابطحى، ایشان جداً انکار کردهاند، در هر صورت عجالتاً نمىشود کارى کرد تا چه شود؛
8- راجع به مراجعه به دستگاه هر کسى و هر امرى باشد جداً احتراز فرمایید این امر بسیار براى حضرت عالى و من موهن است؛ قبلًا هم تذکر دادهام مثل اینکه به سمع مبارک نرسیده است؛
9- راجع به رفتن قم بعد از ماه اگر چیز جدیدى پیش نیاید، به حَسَب ظاهر مانع ندارد؛ چون حکم لغو شده است و اقامت خمین رسمیت ندارد و گمان مىکنم عکس العملى هم نداشته باشد؛ «1» در هر صورت اختیار با حضرت عالى است؛
10- من از ناراحتى حضرت عالى ناراحت مىشوم و گمان مىکنم اشخاصى که مىآیند و شکایت مىکنند و موجب ناراحتى شما را فراهم مىکنند خیلى مطالبشان صحیح نباشد. تا کنون از ایران راجع به این مطالب به من مراجعه نشده است و از قمىها گاهى سؤال کردم گفتهاند ما چیزى ندیدهایم؛ مقصود من آن است که حضرت عالى خودتان را ناراحت نفرمایید؛
11- رَویههاى آقایان اطراف و جوانب را مرقوم فرمودید، نامطلوب است؛ این امر از اول همین نحو بوده است، لکن نمىشود کارى کرد، شاید عکس العمل نامطلوب داشته باشد؛ باید نصیحت کرد آن هم ظاهراً بىاثر است؛ خداوند اصلاحشان فرماید. از سلامت خودتان مطلعم فرمایید و در امور قم نظر بدهید مورد اطاعت است. من نظر حضرت عالى را قاطع اعلام کرده و مىکنم. و السلام علیکم. صحیفه امام، ج3، ص: 441
پیام [به ملت ایران درباره کشتار وحشیانه رژیم در اصفهان و شیراز]
زمان: 22 مرداد 1357/ 8 رمضان 1398
مکان: نجف
مناسبت: کشتار وحشیانه رژیم در اصفهان و شیراز
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
گزارشات رسیده از ایران مبنى بر قتل عامهاى مکرر در شهرهاى مذهبى اصفهان و شیراز و ... نمونه دیگرى است از جنایات بىحد شاه. گفته مىشود شاه در یکى از مصاحباتش- که از نشر آن جلوگیرى شده- گفته است: «در صورتى که من رفتنى باشم ایران را با خاک یکسان مىسازم و مىروم». جنایات اخیر نشان داده است که او مشغول پیاده کردن نقشه خویش است. مردم مسلمان ایران تمام بدبختیهاى خود و کشور خود را از شاه مىدانند و دست از مقاومت نخواهند کشید تا پیروز شوند و استقلال و آزادى خود را به دست بیاورند. ملت باید بداند که آزادیخواهان جهان به آسانى به آزادى دست نیافتهاند. پیغمبر بزرگ اسلام- صلى اللَّه علیه و آله- با آن زحمات و رنجهاى طاقت فرسا در راه هدف از جهاد با ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید. امیر المؤمنین عمر خود را در پیکار با ستمکاران که خود را مسلمان معرفى مىکردند به سر برد. دفاع از حق و اسلام، از بزرگترین عبادات است. بگذار عبادتگاههاى ما را در این شهر مبارک به خون بکشند و ببندند، که مسلمین با عبادت بزرگتر، ماه شریف را مىگذرانند.
به دنبال گزارشات رسیده، بیانیه علماى اعلام شیراز- دامت برکاتهم- عدد کشتگان را به دهها و مجروحین را به صدها نفر اعلام مىدارد. مأمورین شاه به مسجد ریخته و به قتل و جرح مردم بىدفاع پرداخته و مسجد را به آتش کشیدهاند؛ همچنان کشتار بىرحمانه اصفهان به دنبال حیله و دروغ و افترا موجب تأثر و تأسف بسیار است. اکنون اهالى اصفهان به اسم حکومت نظامى بدون مجوز قانونى در زیر چکمه خونخواران شاه از اجتماعات دینى ممنوعند و حق اظهار نظر ندارند و از آزادى اعطایى برخوردارند!
ارتش ایران و صاحب منصبان محترم بدانند که جنایات و قتل عامهایى که شاه بر آنان تحمیل مىکند حاصلى جز بدنامى و ننگ براى آنان ندارد. افسران ارتش و شهربانى و ژاندارمرى ایران تا چه زمان اجباراً و بدون هیچ گونه اختیار، به برادرکشى توسط یک عده مأمور ناآگاه ادامه مىدهند؟ آخر براى حفظ چه کسى؟ شخصى که به اسلام و ناموس و آزادى شما ضربات پیاپى وارد مىکند؟ شخصى که شما را در جهان از بىحیثیت ترین مأمورانى که فقط به خاطر داشتن حقوق گزاف به هر عمل زشتى دست مىزنند، معرفى کرده است؟ آیا هر روز کشتار و ضرب و جرح، آن هم به دست شما و یا کسانى که شما هیچ گونه حق اعتراضى به آنان نداشته باشید، با انسانیت سازگار است؟
شما به عذر مأموریت، برادران دینى خود را به گلوله مىبندید که مسئولیت آن علاوه بر شاه با خود شما است، باید به حکم خداوند از فرمان ستمگران که شما را به قتل و ظلم امر مىکنند سرپیچى کنید، و با کشتن برادران خود، جهنم دنیا و آخرت را براى خود نخرید و ناله مادران و پدران داغدار و جوان از دست داده را با گوش دل بشنوید، اینان مادران خود شما هستند. آیا فکر کردهاید که با گلوله خود حد اقل یک خانواده بزرگ را در درد و رنج بىحد قرار مىدهید؟ اگر تا به حال هم دست به چنین اعمالى زدهاید هر چه زودتر توبه کنید و خود را در صفوف لشکر حق قرار دهید؛ مطمئن باشید که پیروزى دنیا و آخرت از آن شما خواهد بود. شما اى صاحب منصبان مسلمان و آزاده ارتش ایران! دیْن خود را به اسلام و مسلمین ادا نمایید و بیش از این تن به ذلت ندهید.
باید تمام جناحهاى اسلامى از علماى اعلام و خطباى محترم و طلاب و دانشجویان و جوانان، فرزندان عزیزم و بازرگانان محترم و کارگران و دهقانان شریف و بیدار و تمام جبههها و احزاب سیاسى، یکدل و یک جهت در آگاهى درجه داران ارتش و ژاندارمرى و شهربانى کوشش کنند، و براى سرنگونى این جانىِ بالذات آنان را به تشریک مساعى دعوت نمایند، و ملت را از شرّ این ستمگر نجات دهند؛ و مجال ندهند بیش از این زن و مرد، بزرگ و کوچک، پیر و جوان و کودک ما را به خاک و خون بکشد و اسلام را فداى شهوات خود کند. من، در این آخر عمر، متواضعانه دست خود را به طرف تمام گروهها که براى برپایى اسلام و احکام آن، که تنها راه سعادت و ضامن استقلال و آزادى ایران از استعمار نو و کهنه است، کوشش و فداکارى مىکنند دراز مىکنم و از همه استمداد مىنمایم. این شخص با کمال جدیت به محو آثار اسلام کمر بسته است، و با حیله و دروغ مىخواهد خود را طرفدار اسلام و ملت معرفى کند. اکنون که ملت شجاع ایران- ایّدهم اللَّه تعالى- بر حیلههاى او واقف شده و آگاهانه بپاخاسته است، باید طبقات دانشمند از نویسندگان و گویندگان در هر لباس و شغلى که هستند دست در دست یکدیگر گذاشته و با قلم و بیان، جنایات بیشمار دستگاه را براى ملت بیدار ایران روشن تر کنند. باید طلاب و دانشجویان عزیز و شجاع سراسر ایران از هر فرصت استفاده کرده و شعار ضد شاهى را که شعار اسلام است زنده نگه دارند.
باید دانشمندان و دانشجویان متعهد و مسئول خارج کشور، جنایات این عنصر خطرناک را هر چه بیشتر در خارج و داخل نوشته منتشر کنند، و شخصیتهاى آزاده جهانى را در سراسر دنیا از ظلم و ستمى که به مردم ایران وارد مىشود آگاه کنند، و آنان را در کمک به ملت دلیر براى نجات ایران از چنگال استعمار و استثمار جهانى بسیج نمایند.
باید جمیع طبقات از اختلافات جزئى دست کشیده و براى نجات خویش بپاخیزند و با هر وسیله ممکن در دفع این مفسد فى الارض اقدام کنند. امروز سکوت در مقابل این ستمگر و بىتفاوتى در برابر این جنایات، بر خلاف مصالح عالیه اسلام و مخالف سیره انبیاى عظام و ائمه اطهار- علیهم السلام- است. امروز هر مطلبى که موجب انحراف ملت شریف از مسیر اصلى است شیطانى و با نقشه شیاطین طرح مىشود.
این جانب به اسلام و اولیاى اسلام- علیهم السلام- و به عموم مسلمین، بخصوص مؤمنین شیراز و اصفهان- ایّدهم اللَّه تعالى- و به بازماندگان عزیزان اسلام و جوانان متدین و برومند مسلمین تسلیت مىدهم و خود را در غم آنان شریک مىدانم. امید است که شهرستانهاى دیگر ایران با اهالى محترم این دو شهرستان بزرگ همدردى نموده و خود را در مصایب بزرگ آنان شریک بدانند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
8 شهر رمضان 98- روح اللَّه الموسوی الخمینى
نامه [به آقاى على اکبر مهدىپور درباره کتاب «نهضت امام خمینى»]
زمان: 23 مرداد 1357/ 9 رمضان 1398
مکان: نجف
موضوع: کتاب نهضت امام خمینى «1»
مخاطب: مهدىپور، على اکبر- مرکز اسلامى استانبول
بسمه تعالى
9 شهر صیام 98
پس از اهداى سلام، مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالى را خواستار است. این کتاب نزد من نیست، و چشم و وقت و حال من اقتضاى مطالعه ندارد. من آنچه نصیحت است به عموم کردهام، و هر گز راضى نیستم توهین به احدى را. و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
پیام [به اهالى آبادان درباره آتشسوزى سینما رکس]
زمان: 31 مرداد 1357/ 17 رمضان 1398
مکان: نجف
مناسبت: فاجعه آتشسوزى در سینما رکس آبادان
مخاطب: اهالى آبادان
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
خدمت عموم اهالى محترم آبادان- ایّدهم اللَّه تعالى
دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد نفر هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تأثر و تأسف شدید گردید. من گمان نمىکنم هیچ مسلمانى بلکه انسانى دست به چنین فاجعه وحشیانهاى بزند جز آنان که به نظایر آن عادت نمودهاند و خوى درندگى و وحشیگرى، آنان را از انسانیت بیرون برده باشد. من تا کنون اطلاع کافى ندارم؛ لکن آنچه مسلّم است این عمل غیر انسانى و مخالف با قوانین اسلامى از مخالفین شاه که خود را براى حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداختهاند و با فداکارى از هم میهنان خود دفاع مىکنند- به هر مسلکى باشند- نخواهد بود و قراین نیز شهادت مىدهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که نهضت انسانى- اسلامى ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را به طور کمربند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهاى آن را قفل کردن، کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست.
گفتار شاه که: تظاهر کنندگان مخالف من «وحشت بزرگ» را وعده مىدهند؛ و تکرار آن پس از واقعه که: این همان وعده بوده است، شاهد دیگرى بر توطئه است؛ نه اینکه واقعاً شاه یک غیبگوى بزرگ است! مصاحبه سابق شاه که ایران را با ملت نابود مىکنم نیز شاهد این مدعا است. اظهار تأسف و تأثر در بوقهاى تبلیغاتى از اشخاصى که هر روز دستشان تا مرفق به خون هم میهنان مسلمان ما فرو رفته است.
شاهد بزرگى است بر نقشه شیطانى شاه و همدستانش، هم آنان که در اکثر شهرهاى ایران دست به کشتارهاى فجیع زدهاند.
آیا مردم مظلومى که هر روز به دست همین جنایتکاران به خاک و خون کشیده شده و به وضع بسیار اسفبارى کشته شدهاند هم میهنان ما نبودهاند؟ قراین نشان مىدهد که قضیه دلخراش آبادان چون کشتار سایر شهرهاى ایران از یک منشأ به وجود آمده است. آیا از این جنایت کسى جز شاه و بستگانش امید نفعى داشتهاند؟ آیا تا کنون غیر از شاه که هر چند وقت یک بار دست به کشتار وحشیانه مردم مىزند این قبیل صحنهها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد؟ این مصیبت دلخراش براى شاه، شاهکار بزرگى است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوقها و مطبوعات دست نشانده داخل و نفع طلب خارج دستور دهد که هر چه بیشتر براى اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج، ملت حق طلب ایران را مردمى که به هیچ ضابطه انسانى و اسلامى معتقد نیستند معرفى نماید.
من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر مىکنم، خطر اینکه دستگاه این گونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامى را در سایر شهرهاى ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه درخت اسلام را آبیارى مىکنند لوث نماید. لازم است گویندگان، مطلبى را که به نابودى انقلاب رهایىبخش اسلام منجر مىشود براى مردم روشن نمایند. این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران بخصوص به مردم ستمدیده آبادان و به خانوادههاى داغدیده تسلیت عرض نموده و خود را در غم بزرگ و جانکاه آنان شریک مىدانم. از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمین و قطع ایادى اجانب و پیوستگان به آنها را خواستارم.
17 شهر صیام 98
روح اللَّه الموسوی الخمینى
پیام [به نهضت آزادى ایران در خارج و بیان اسلامى بودن نهضت]
زمان: 1 شهریور 1357/ 18 رمضان 1398
مکان: نجف
موضوع: بیان اسلامى بودن نهضت؛ پرهیز از مناقشات جزئى
مخاطب: نهضت آزادى ایران، خارج از کشور
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
نهضت آزادى ایران خارج از کشور، اروپا- امریکا
پیام شما فرزندان اسلام- ایّدکم اللَّه تعالى- را مبنى بر وفادارى به اسلام و تذکر زحمات طاقت فرساى چندین ساله آنان در راه اهداف عالیه اسلام که ضامن استقلال و آزادى ملتهاست، دریافت نمودم و موجب کمال تشکر گردید. از خداوند تعالى توفیق و تأیید گروهها یا اشخاصى را که براى اسلام عزیز و مسلمین ستمدیده فداکارى مىکنند و عمر خود را در راه حق و رسیدن به هدف اسلامى و انسانى صرف مىکنند خواستارم؛ و علاقه خود را به تمام گروههاى آنان اعلام مىدارم.
امروز که ملتهاى ستمدیده در سراسر ایران به خود آمدهاند و ملت بزرگ ایران با نهضت عظیم خود، مجال را بر شاه و دارودستهاش تنگ نمودهاند وقت آن نیست که عمر خود را در مناقشات جزئى صرف نموده و گوش به تبلیغات مضره بعضى از منحرفین دهیم.
امروز که شاه، با آتشسوزى و ویرانگرى، مبارزات حق طلبانه ملت ما را مىخواهد به دنیا بد جلوه دهد بر ما و شماست که بدون فوت وقت نقشه شیطانى او را در جهان فاش کنیم و نگذاریم نهضت اسلامى- انسانى را با بوقهاى تبلیغاتى لکه دار کند.
امروز که ما به خط «اللَّه» قدم به قدم به هدف نزدیکتر مىشویم باید همه را به اتحاد و برابرى و برادرى دعوت کرده و نقاط حساسى را که مردم به خاطر آن خود را جلو رگبار گلوله شاه قرار مىدهند نشان دهیم. امروز باید افراد محترم «نهضت آزادى ایران» در داخل و خارج، و جمیع جناحهاى اسلامى- ایّدهم اللَّه تعالى- بدون از دست دادن فرصت، دست در دست یکدیگر نهاده و در این امر حیاتى، که برچیده شدن رژیم پهلوى است مبارزه، و بدون مناقشات، ملت را به سوى هدف غایى که ایجاد حکومت اسلامى است هدایت نمایند. امروز سستى و سردى و سرگرم شدن به مسائل جزئى انتحار است؛ انتحارى فضاحت بار. خطر به قدرت رسیدن شاه از اختلاف و سستى گروهها، خطرى نیست که بتوان همه ابعاد آن را پیشبینى کرد؛ خطر سقوط یک ملت بزرگ و اسلام عزیز است.
این جانب با تمام طاقت، در حصول وحدت همه اقشار ملت مسلمان کوشش کرده و مىکنم، و از خداوند متعال در این امر بسیار مهم، که هستى ملت بدان پیوسته است، استمداد مىنمایم، مطالعه مبارزات آزادیبخش ملتهاى دربند و کشتارها و شکنجهها و زحمات طاقت فرساى آنان، هشدارى است به ملت شریف ایران که نتیجه مبارزات دینى و ملى آنان فورى و سریع نیست. نهضت ایران، تا پیروزى- که مسلماً از آنِ ملت شجاع است- ادامه خواهد داشت؛ و بر شماست که این مطلب را هر چه زودتر به ملت برسانید
مرقوم شده بود که در بند اول اعلامیه 21 شعبان 98 ابهامى است که آلت دست بعضى از افراد مغرض شده است. «1» باید متوجه باشید که آن بند به دنبال مطالبى بود که نهضت ایران را غیر اسلامى معرفى مىکرد و دانسته یا ندانسته ملت را از آن جدا مىنمود، و زحمات چندین ساله همه را به نفع شاه هدر مىداد. در این مورد خطیر من مکلف بودم اشتباه آنان را گوشزد نمایم و پایههاى اساسى مبارزه ایران را نشان دهم. لذا صریحاً اعلام مىدارم که این بند مربوط به کسانى است که نهضت اصیل ایران را به امر سیاسىِ غیر اسلامى ترسیم مىنمایند که نتیجهاش حفظ شاه است نه کسانى که در نوشتهها و مصاحبات خود، شاه را محکوم و ایران را بر سر دو راهى «آزادى» یا «شاه» قرار مىدهند، و نه کسانى که در طول مبارزات در نوشتهها و سخنرانیهاى خود پیوستگى و همگامى خود را با اسلام، و انزجار و تبرىِ خود را از رژیم منحط پهلوى اعلام نمودهاند؛ چنانچه در اکثر نوشتجات خود بدان تصریح نمودهاند. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین و توفیق همگى را خواستارم.
- روح اللَّه الموسوی الخمینى
پیام [به ملت ایران درباره فریبکارىهاى جدید شاه]
زمان: 6 شهریور 1357/ 23 رمضان 1398
مکان: نجف
موضوع: روى کار آوردن دولت شریف امامى و فریبکاریهاى جدید شاه
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
در این موقع بسیار حساس تاریخ ایران، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکى زده است که با اندکى سستى و تغافل، ملت ایران باید از به دست آوردن آزادى و استقلال و حقوق بشر مأیوس شود و خود را براى همه نوع اختناق و شکنجه و قتل و غارت مهیا کند؛ و اسلام باید از احکام نورانى خود چشم بپوشد. تبدیل مهره به مهرهاى که از اول با اسلحه فریب و ریاکارى وارد میدان شده است به امر شاه، توطئه اغفال ملت و شکستن نهضت اسلامى است، و به هدر دادن خون جوانان عزیز اسلام در این پانزده سال و خصوص در این ماههاى اخیر که دژخیمان شاه با قتل عامهاى شهرستانها و جرح و حبس و تبعیدها روى تاریخ را سیاه کردند. اکنون که ثابت شد توپ و تانک و ارعاب و تهدید در مقابل ملت بپاخاسته اثر خود را از دست داده، دست به نیرنگ شیطانى زده و با مطالب بسیار اغفالکننده مىخواهد جنایتها و خیانتهاى خود را ادامه دهد.
تاریخ پر شرف اسلام را در مجلسین تغییر دادهاند «1» و امر شاه و وزیر در مقابل مجلسین ارزش قانونى ندارد. و این امر پوچ، شاهد بزرگى است بر نیرنگ شیطانى شاه. امر بىارزش به بستن قمارخانهها، نیرنگ دیگرى است براى اغفال جناح روحانى. در محیطى قمارخانهها را به خاطر احترام به اسلام مىبندند که تمام مراکز فحشا به قوّت خود باقى و بر خلاف مقررات اسلامى و آیات قرآنى، ستمکارى و قتل و غارت امرى عادى
براى دژخیمان شاه شده.
در محیطى گفته مىشود آزادى دادیم که بهترین فرزندان عزیز اسلام و ایران در حبس و زیر شکنجه شاهانه و در تبعید به سر مىبرند. در محیطى دم از احترام علماى اسلام مىزنند که علماى اسلام در حبس غیر قانونى و در تبعیدگاهها- بدون مجوز- به سر مىبرند. اشخاصى دم از تعظیم شعائر مذهبى و احترام روحانیت و احکام اسلام مىزنند که در طول نیم قرن شریک جرم دستگاه بوده و قوانینى که بر خلاف احکام اسلام بوده تصویب نمودهاند. ملت ایران از این رژیم و تمام مهرههاى آن که خدمت صادقانه به جنایتکار اصلى نموده و مفتخر به آن هستند متنفر و آنها را لایق هیچ مقامى نمىدانند. آنان در محیطى احترام به روحانیون اسلام را اعلام نمودهاند که کثیرى از مساجد سرتاسر ایران را بسته و خطبا را از گفتار ممنوع کردهاند.
در محیطى «حکومت آشتى ملى»»
را اعلام مىکنند که توپها و تانکها و مسلسلها توسط ارتش و سایر مأموران در شهرستانها مشغول سرکوبى ملتى است که حقوق اولیه بشر و اجراى احکام اسلام را خواستار است. آشتى کنیم و خون عزیزان اسلام را هدر دهیم! آشتى کنیم و به رژیم ظالمانه و خیانتکار پهلوى سر فرود آریم! چگونه روحانیون با رفتن احکام مسلّمه اسلام و به غارت رفتن مخازن کشور و کشتارهاى بىرحمانه رژیم، به پاس آنکه گفتهاند «ما به روحانیون احترام مىگذاریم»، آشتى کنند و این ننگ ابدى را براى خود در تاریخ ثبت کنند؟!
خواست ملت را باید از تظاهراتى که در این چند ماهه مىشود به دست آورد. عموم ملت در تظاهرات خود مىگویند: «ما شاه و سلسله پهلوى را نمىخواهیم». خواست ملت این است، نه وعده پوچ احترام به علما و نه بستن موقت قمارخانهها، و نه امر بىارزش- از نظر قانون- به کار بردن تاریخ اسلامى به طور فریبکارانه و موقت.
تأسف و تأثر من آن است که دستگاه ظلم، ملت و روحانیون و سیاسیون را مثل اطفالى به حساب آوردهاند که با یک توپ راضى مىشوند. ملت ایران باید بداند که هیچ روحانى با دولت ظلم و با اشخاص ستمگر که قرآن و احکام اسلام را به بازى گرفتهاند، آشتى نمىکند و نمىتواند بکند. آشتى کردن، مسلط کردن دژخیمان شاه است بر جان و ناموس ملت؛ و آن از بالاترین معصیتهاى کبیره است که روحانى هر که باشد نمىتواند مرتکب شود و نخواهد مرتکب شد. جناحهاى سیاسى و جبههها و نهضتها نخواهند آشتى کرد و نمىتوانند آشتى کنند که آشتى به اسارت کشیدن ملت و از دست دادن مصالح کشور است، سیاسیون چنین ننگى را نخواهند مرتکب شد.
ملت ایران بداند که در لب پرتگاهى است که با اندک غفلت سقوط مىکند، و تمام زحمات و رنجهاى چندین ساله او پایمال مىشود و تا آخر روى سعادت را نخواهد دید، و در نزد خداى تعالى مسئول است. لازم است نهضت شریف اسلامى خود را تا برچیده شدن رژیم ظالمانه و قلدرى ادامه دهید؛ و به وعدههاى پوچ دولت غیر قانونى توجه نکنید، و از اختلاف در این موقع حساس احتراز کنید؛ و هم پیوستگى خود را به رژیم ثابت کنید؛ و با هوشیارى خدعههاى شیاطین را خنثى نمایید؛ و مطمئن باشید که پیروزى و سرفرازى شما نزدیک است.
«اللهم قد بلّغت؛ و السلام على المخلصین فى اللَّه و المجاهدین فى سبیله»
23 شهر رمضان 98
روح اللَّه الموسوی الخمینى
نامه [به آقاى سید مهدى طباطبایى درباره مصرف وجوهات]
زمان: 7 شهریور 1357/ 24 رمضان 1398
مکان: نجف
موضوع: اجازه راجع به مصرف وجوهات شرعى
مخاطب: طباطبایى، سید مهدى
بسمه تعالى
24 شهر صیام 98
پس از اهداى سلام و تحیت مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالى را خواستار است راجع به اجازه سهمین که مرقوم شده است نمىتوانم اجازه دهم؛ ولى مقدارى که این شخص صرف کرده است اجازه کردم. و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
نامه [از نجف درباره لزوم توجه بیشتر به آقاى پسندیده]
زمان: 11 شهریور 1357/ 28 رمضان 1398
مکان: نجف
موضوع: لزوم توجه بیشتر به آقاى پسندیده
مخاطب:؟
بسمه تعالى
28 شهر صیام 98
پس از اهداى سلام، توفیق و تأیید جنابعالى را خواستار است. الساعه اطلاع حاصل شد که آقا «1» تشریف آوردهاند. شما مىدانید مقدار علاقه من را به ایشان و وضع مزاج و کِبَر سن ایشان را. باید براى کارها- که شاید از سابق بیشتر شود- کمک کارهایى باشد و جنابعالى ناظر به امور باشید که کارها اولًا لنگ نشود و ثانیاً به ایشان تحمیل نشود.
قبض شما فرستاده شده است. چند رسید از آقاى مدنى است، بفرستید نزد ایشان که اینها پس از گرفتارى آقاى حاج على رسیده، در حساب وارد کنند. با ایشان مذاکره کنید اگر بخواهند به آن قیمت که این دفعه محسوب داشتهاند حساب کنند من نمىتوانم قبول کنم. از راه کویت صرفه دارد. از اوضاعْ این جانب را مطّلع کنید، خصوصاً وضع بیت.
پشت پاکتها را به اسم آقاى خویى ننویسید صحیح نیست؛ به اسم آقاى رضوانى یا کسى دیگر «2» [بنویسید]
پیام [به ملت ایران درباره ضرورت تداوم نهضت]
زمان: 15 شهریور 1357/ 3 شوال 1398
مکان: نجف
موضوع: ضرورت تداوم نهضت
مناسبت: عید سعید فطر
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
عید سعید بزرگ اسلامى را به ملت مسلمان و شجاع ایران تبریک مىگویم. تبریک با آن همه خونریزیهاى جبارانه براى به دست آوردن راه نجات و کوششهاى جوانمردانه در راه هدف اسلامى. ماهى که گذشت ماه فداکارى در راه حق بود؛ ماه تضاد آشکار حق و باطل بود و انَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً «1» فطر امسال، عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناحهاى ملت ایران بود؛ روزى که رشد فکرى و عملى ملت را به دنیا ثابت کرد و پوچ بودن تبلیغات پر دامنه مخالفین نهضت را ثابت نمود؛ پیوستگى تمام جناحها را ثابت کرده خواستِ تمام ملت را که رفتن شاه و برچیده شدن بساط ظلم و چپاول مردم مسلمان است، با کمال صراحت اعلام نمود.
مردم مسلمان ایران به دنبال برگزارى نماز عید، دست به عبادت ارزنده دیگرى زدند که آن فریادهاى کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر براى بپاداشتن حکومت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است، و فدایى دادن در راه آن سیره انبیاى عظام، خصوصاً نبى اکرم و وصى بزرگ او، امیر مؤمنان است. این جانب از فداکاریهاى ملت ایران تشکر کرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احکام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم.
اکنون وظیفه همه مسلمین، خصوصاً جناح روحانى و سیاسى و بزرگان قوم، خطیر است. ملت ما بر سر دو راهى است: پیروزى و توفیق دست یافتن به بیرون کردن شاه، و یا تا آخر در زیر چکمه دژخیمان خُرد شدن؛ با عزت و سرافرازى در مقابل خالق و خلق، و یا خداى نخواسته ذلت و زبونى همیشگى. و هر گز ملت مسلمان ایران تن به ذلت نخواهد داد.
ملت عظیم الشأن ایران! نهضت خود را ادامه داده و هر گز سستى به خود راه ندهید، که نمىدهید. مطمئن باشید- به امید خدا- پیروزى و سرافرازى نزدیک است. پس از ماه رمضان گمان نشود که تکلیف الهى فرقى کرده است؛ تظاهرات کوبنده براى رسیدن به هدف اسلامى، عبادتى است که روزها و یا ماهها را در آن اثرى نیست؛ چرا که هدف نجات ملت است، اجراى عدالت اسلامى و برقرارى حکومت الهى بر پایه محکم عدل است. باید در هر فرصت و براى هر حادثه، اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهاى باز عمومى بر پا نمایید و از قرآن کریم و عدالت اسلامى دفاع کنید. و هر نغمهاى که مخالف آن است- از هر حلقومى بیرون آید- شیطانى و به نفع ستمکاران حاکم و به ضرر اسلام و میهن است. و به حرفهاى فریبنده شاه و دولت و طرفداران اندک آنان گوش ندهید؛ که جز براى به دست آوردن فرصت شیطانى چیزى نیست.
اینان که براى فریب ملت از آزادى دم مىزنند، زندانهایشان از روحانى و دانشگاهى و بازارى و سیاسى و کارگر و دهقان لبریز است، و بزرگان روحانى و سیاسى به جرم حقگویى و آزادیخواهى در تبعیدگاهها به سر مىبرند. این چه آزادى است که سانسور مطبوعات هنوز به حال خود باقى است و از نشر مسائل اساسى و حیاتى ملت شدیداً جلوگیرى به عمل مىآید، و حکومت شبه نظامى در سراسر ایران برپاست؟! مردم ایران هر گز زیر بار شهربانى شاه نمىروند و به اعتراضات قانونى خود ادامه خواهند داد. ملت ایران دیگر از این شعبده بازیها گول نخواهند خورد.
سینماى آبادان- بر حسب قراین و به تصدیق مردم داغدیده آبادان- به دست شاه جنایتکار و دولت به آتش کشیده شد و نزدیک به چهار صد نفر را سوزاند تا «وحشت بزرگِ» موعودْ وسیله تبلیغى بر ضد نهضت مقدس ما شود؛ و دیدید که نشد. و در آیندهاى دور یا نزدیک فرد یا افرادى را آورده تا اقرار کنند که در این رابطه دست داشتهاند! این افراد یا مأمورند و یا از بهترین و متدین ترین افرادى هستند که براى کشتن آنان هیچ وسیلهاى را بهتر از این نمىدانند.
شاه و دولت او که قیام مسلحانه بر ضد ملت حق طلب و بر ضد قانون اساسى و بالاتر بر ضد احکام آزادیبخش اسلام نمودهاند قهراً خائنند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است؛ به آنان مجال ندهید و با اعتصاب و اعتراض دنیا را از اعمال وحشیانه آنان آگاه کنید.
برادران مبارز لازم است با خبرنگاران هر چه بیشتر مصاحبه کنند، و با صراحت نقش شاه و دولت او را در ادامه اختناق و نقض قانون اساسى گوشزد کنند، و به دنیا بفهمانند که شاه سابق سلطنت خود را به زور در قانون اساسى گنجانده است، و این مواد مورد قبول هیچ ایرانى نیست؛ و از تبلیغات باطلى که در خارج بر ضد نهضت انسانى ملت مسلمان مىکنند، پرده بردارند و نگذارند نهضت را نزد اشخاص بیخبر از آن، معکوس کنند. مبارزان خارج از کشور دست به تبلیغات وسیع خود زنند و در رابطه با اوضاع ایران هر چه بیشتر فعالیت خود را گسترش دهند.
من از ارتش محترم ایران سپاسگزارم که در راهپیمایى عظیم تهران و سایر شهرستانها به روى مردم وطنخواه خویش، که از ستمکارى پنجاه ساله دودمان پهلوى به جان آمدهاند، آتش نگشودند و دست خود را به جنایت بزرگى که کار همیشگى فرمانروایان است آلوده نکردند. من، در این موقع حساس که کشور و وطنمان در لب پرتگاه و بر سر دو راهى سقوط یا استقلال واقع شده است، دست خود را به سوى نیروهاى زمینى، هوایى و دریایى وفادار به اسلام و وطن دراز مىکنم و براى حفظ استقلال و بیرون آمدن از یوغ اسارت و ذلت، از آنان استمداد مىکنم.
اى سربازان غیور که براى وطن و کشور خود فداکارى مىکنید! بپاخیزید! ذلت و اسارت بس است! پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید و فرزندان و برادران برومند خود را براى هواى نفس یک خاندان چپاولگر به خاک و خون نکشید.
بر گویندگان و نویسندگان است که در روشن شدن افکار برادران نظامى خود هر چه بیشتر کوشا باشند. و ملت ایران باید به آنان احترام گذارد؛ آنان برادران ما هستند.
آیا صلاح دولت نیست که بر کنار شود و خود را بیش از این در مجامع عمومى رسوا نکند؟ آیا وقت آن نرسیده است که شاه کنار رود و ملت را به حال خود گذارد تا ملت سرنوشت خویش را به دست گیرد و خائن را از خادم تشخیص دهد و به سزاى اعمالش برساند؟ آیا صلاح است که صدها هزار نفر از فرزندان این ملت مظلوم در خاک و خون بغلتند تا شاه چند روزى به ستمکارى خود ادامه دهد؟ آیا با بودن خائنین به اسلام و ملت، که در رأس آن شاه است، قدمى مىشود براى نجات ایران برداشت. امید است در آینده نزدیکى دست خائنین به اسلام کوتاه گردد، تا در آن وقت اصحاب حلّ و عقدْ تکلیف نهایى را تعیین نمایند.
و مطلبى را که شدیداً باید بدان توجه داشت اینکه: ما پس از رفتن پایگاه ظلم، به برکت احکام مترقى اسلام، برنامه اساسى خود را اعلام مىنماییم، و در آن وقت خواهند دید که آنچه خائنین به اسلام نسبت دادهاند- چه در موضوع حقوق اجتماعى زنان و چه حقوق اقلیتهاى مذهبى و چه سایر مسائل- جز تهمتى ناجوانمردانه چیزى نبوده است، و بلندگوهاى شاه در خارج و داخل براى انحراف افکار و توقف یا شکست نهضت دست به این تبلیغات مسموم زدهاند. امید است در آینده نزدیکى، پس از برچیده شدن بساط ظلم و ظالم، مسائل ما در جمیع ابعادش روشن شود.
از خداوند متعال، شکوفا شدن هر چه بیشتر نهضت و بالا گرفتن هر چه بیشتر تظاهرات رهایىبخش ملت، تا سرنگونى پایگاههاى ظلم و ستم را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
تلگراف [: نامه به آقاى یاسر عرفات درباره مفقود شدن امام موسى صدر]
زمان: شهریور 1357/ شوال 1398 «1»
مکان: نجف
موضوع: مفقود شدن امام موسى صدر
مخاطب: یاسر عرفات- بیروت
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقاى یاسر عرفات، رئیس کمیته اجراییه سازمان آزادیبخش فلسطین
از سلامت جناب حجت الاسلام آقاى سید موسى صدر، رئیس مجلس شیعیان لبنان، هیچ گونه اطلاعى ندارم و موجب نگرانى این جانب است. از جنابعالى تقاضا دارم که هر چه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیدا کرده و این جانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید. توفیق جنابعالى را در اهداف اسلامى خواستارم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
پیام [به ملت ایران درباره کشتار وحشیانه 17 شهریور]
زمان: 18 شهریور 1357/ 6 شوال 1398
مکان: نجف
مناسبت: کشتار وحشیانه 17 شهریور (جمعه خونین)
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ملت شریف و شجاع ایران
بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامى در تهران و سایر شهرستانهاى بزرگ ایران، ثابت کرد که پایگاهى در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامى در محیطى آرام- به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راهپیمایى با کمال آرامش در آن انجام مىگرفت- نه تنها قانونى نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم. شاه براى به رگبار بستن مردم بىدفاع و مظلوم هیچ بهانهاى را بهتر از حکومت نظامى ندید. روزهاى اخیر، تهران و سایر شهرستانهاى مهم ایران براى اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمى که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهاى او در کشور و مخالفتهاى او با قانون اساسى واضح است، شاهد راهپیماییهاى آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمى که تمام هستى ملت را به باد داده است، از طرف کسانى بود که در حد عالى شعور سیاسى و دینى بودند؛ به طورى که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولى «دولت آشتى ملى»، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسى، محکوم نمود؛ و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسى شکن- یعنى شاه- بود. شعار بر ضد رژیم تحمیلى غیر قانونى بود، اظهار مظلومیت بود ولى واقعیت این است که شاه مىخواهد انتقام خود را از ملت بىدفاع بگیرد، و با صحنهسازیهاى مبتذل، ملت بىدفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولى دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیدهاند. من هنوز اطلاع دقیقى از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم؛ ولى خبرگزاریها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش دادهاند و خبرهایى از ایران، این تعداد را بیش از هزار نفر مىگویند. اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبى که ممکن است به مجروحین بیشمار خود، خون، دوا و غذا برساند و از هر گونه کمک مالى دریغ ننماید.
چهره ایران امروز گلگون است و دلاورى و نشاط در تمام اماکن به چشم مىخورد. آرى این چنین است راه امیر مؤمنان على و سرور شهیدان امام حسین. اى کاش «خمینى» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى کشته مىشد.
ملت ایران! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزى از آن شماست. شاه با حکومت آشتى ملى مىخواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولى فریب او خیلى زود برملا گردید. انَّ کَیْدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً. «1»
جهان باید بداند که این است فضاى باز سیاسى ایران! و این است رژیم دموکراسى شاه! و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او! اکنون به بهانههاى پوچ دست به حبس و تبعید تازه زدهاند و مىزنند. باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خُرد شوند تا کسى خیال آزادى به خود راه ندهد. شما اى ملت محترم ایران، که تصمیم گرفتهاید خود را از شرّ رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمى که در سه و چهارم شوال «2» در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایى براى خود در ایران ندارد- چنانچه در روزنامههاى خارجى هم منعکس گردید. مطمئن باشید که هیچ قدرتى نمىتواند با شما که بیدارید و بپاخاستهاید روبه شود.
ارتش وطنخواه ایران! شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران مىکند. و مىدانید که این چپاولگران براى ادامه ستمگرى، شما را آلت قتل برادران خود قرار دادهاند، به دیگر برادران ارتشى خود که شاه را رها کردهاند و در پشتیبانى مردم، به دشمن حمله نمودهاند بپیوندید، و بپاخیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به صحیفه امام، ج3، ص: 461
راه خود ادامه مىدهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید.
شما اى علماى بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ، که از فشار شاه هراسى به دل راه نمىدهید! نشانه اعتماد و قوّت روحیه ملت هستید، و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیه عالى مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت کنید، و هر چه بیشتر صفوف خود را براى مقابله با دشمن مردم ایران متشکلتر کنید. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
پیام [به ملت ایران و تسلیت فاجعه 17 شهریور]
زمان: 21 شهریور 1357/ 9 شوال 1398
مکان: نجف
موضوع: تسلیت فاجعه 17 شهریور، لزوم ادامه مبارزه
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
و بَشّرِ الصابِرینَ* الّذینَ اذا اصابَتْهُمْ مُصیَبةٌ قالوا انّا للَّه و انّا الَیْهِ راجِعُونَ* اولئِکَ علَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ اوُلئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ «1»
وقتى شما را اى فرزندان عزیز اسلام، خداوند متعال تسلیت مىدهد، آیا باز هم محتاج به تسلیتید؟ خداوند- عز و جل- مىفرماید: «بشارت بده صبرکنندگان را؛ کسانى که هر مصیبتى مىبینند به حساب خدا تحمل مىکنند و مىگویند ما همه براى خدا خلق شدهایم، براى خدا زندگى مىکنیم، و وقتى بمیریم از بین نمىرویم بلکه به سوى خداى مهربان برمىگردیم. صلوات و رحمت خدا بر ایشان؛ اینها هستند که به آرزوى انسانى رسیدهاند».
مع ذلک من به نیابت حضرت ولى عصر امام زمان به همه مسلمانان جهان مصیبت 0 چهارم شوال سال 98 ه. ق (17 شهریور) را خاصه به خانوادههاى داغدار تسلیت مىگویم، و در عین حال تبریک. و خدا شاهد است مصطفاى من تنها آن نبود که سالش نزدیک است، بلکه همه به خاک و خون کشیدههاى حادثه شوال، مصطفاهاى من بودهاند. من این استقامت را و این فیض شهادت را که خداوند متعال نصیب فرزندانم فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریک مىگویم. و چنین کشته شدنى که افتخار دارد، بزرگترین آرزوى من است و شاید نزدیک باشد.
اما فرج و پیروزى حق بر باطل، از آن نزدیکتر است. و از این پس جا دارد که همه کارهاى خود را تعطیل کنیم- نه براى همیشه- که به همین زودى ظالم جبار سرنگون مىشود. در بازکردن مغازهها و کارخانهها عجله نکنید. در تقویت روحیه و ایمان کسانى که ضعیفند بکوشید که روزى دست خداست. چند روز تعطیل کسب و کار براى رضاى خدا کسى را از گرسنگى نمىکشد. عزت و ثروت دست خداست. از مرگ نترسید که حیات و ممات به دست خداست. تعطیل را ادامه دهید که فرج نزدیک است.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
پیام [به ملت ایران و اعلام عزاى عمومى و ادامه اعتصاب]
زمان: 23 شهریور 1357/ 11 شوال 1398
مکان: نجف
موضوع: اعلام عزاى عمومى، و تاکید بر ادامه اعتصابها
مناسبت: هفتمین روز کشتار وحشیانه 17 شهریور
مخاطب: ملت مسلمان ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
هموطنان محترم و مظلوم!
اکنون که یک هفته از کشتار فجیع گروه اول مقتولین مظلوم ما مىگذرد، اکنون که یک هفته تمام است ملت معظم ایران در زیر چکمه دژخیمان و رگبار مسلسل و توپ و تانک دست و پا مىزند، اکنون که شاه دست از آستین فضاى باز سیاسى درآورده و به دروکردن نهال جوانان رشید و شجاع ما پرداخته است، اکنون که با نفسهاى آخر، حکومت فاشیستى نفسهاى ملت را در سینه خفه کرده، اکنون که گورستانها از قبور شریف فرزندان اسلام و قرآن پر گردیده، اکنون که دژخیمان شاه به عربده و پایکوبى در مرگ عزیزان ما به شادى نشستهاند، اکنون شاه مىخواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل کند. اکنون که عمال از خدا بیخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنهسازیهاى مبتذل و اغفالکننده مىخواهند مجرم اصلى را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران که آلتِ فعلى بیش نیستند، نسبت داده و خود را. مقرب الخاقان «1» قرار دهند، اکنون که تمام خیانتکاران خارج و داخل پشتیبانى از جنایات شاه مىکنند، اکنون که از چهرههاى کریه آزادیخواهى و طرفدارى از حقوق بشر پرده برداشته شده، ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده در عزا بنشینند و رسماً روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند.
ما به دنبال فداکاریها و عزاى سراسرى، منتظر شادیها هستیم. شما شاهد استقلال و آزادى- به خواست خدا- خواهید بود. شما با پایمردى خود دشمن را چنان از میدان بیرون کردید که مجبور به اعلام حکومت نظامى در اکثر شهرستانها و در تهران، مرکز و پایگاه شیرمردان و شیرزنان شد، و خود را در جوامع بشرى رسوا و خدعه را با دست خود نقش بر آب کرد. عزیزان من مطمئن باشید که پیروز هستید و در پیشگاه خداى متعال روسفید.
قیام شما در مقابل دیکتاتور اصلى که تمام شعائر ملى و مذهبى را زیر پا گذاشته، چون قیام امیر المؤمنین در مقابل معاویه مىباشد که عملى بیش از اعمال آن دیکتاتور مرتکب نشده بود. على در مقابلِ ستمکارى بود که با امامت جمعه و جماعت و تشبث به اسلام، خون مردمان را مىمکید؛ قیام در مقابل ظلم و ظالم بود و چندین هزار فدایى داد که عمار یاسر یکى از آنها بود. شما هم در مقابل دیکتاتور عصر که با اسم اسلام و تشبث به قرآن خون ملت را مىمکد، در صورتى که تعداد کشتگان ما به تعداد کشتگان «صفین» بازنرسیده؛ «1» غم به خود راه ندهید و گوش به حرف اشخاصى که از اسلام اطلاعى ندارند ندهید و به راه خود که راه حق و راه اولیاى حق است، ادامه دهید. گول خیمه شب بازیهاى دولت و وکلاى شاه را نخورید که با حرفهاى فریبنده مىخواهند شاه را که در شرف مرگ است نجات دهند. دنیا شاه را محکوم کرد و به پشتیبانى شما برخاست؛ اگر چه مشتى جنایتکار که مىخواهند مخازن ملت را ببرند و حق ملت را زیر پا بگذارند به او امید مىدهند، ولى هیچ قدرتى در مقابل قدرت لا یزال ملت نمىتواند پابرجا باشد؛ خداوند تعالى وعده نصرت داده و با شماست. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
مصاحبه [با خبرنگاران رادیو و تلویزیون فرانسه درباره مسائل مختلف]
زمان: 23 شهریور 1357/ 11 شوال 1398
مکان: نجف
موضوع: مسائل مختلف جهان و ایران
مصاحبهکننده: خبرنگاران رادیو- تلویزیون فرانسه (چاپ شده در روزنامه فیگارو)
[مقدمه: در شروع حرکتهاى عظیم تاریخى، گاهى حوادث و حرکتهاى کوچکْ اثرات و معانى بزرگ پیدا مىکنند و منشأ سرعت و شتاب بسیار مىشوند. ماجراى چگونگى شروع و رفع موانع انتشار مصاحبههاى امام از آن قبیل است. در این میان، دومین مصاحبه امام در نجف و انتشار آن در پاریس داستانى دارد که مجمل آن از زبان آقاى سید احمد خمینى چنین است:
«پس از مصاحبه امام با لوموند، طى تماسهاى مکرر از طرف روزنامهها و مجلات و رادیو تلویزیونهاى کشورهاى مختلف، تقاضاى مصاحبه شد. تقاضاى زیاد براى مصاحبه از تشنگى افکار جهان سیاست از اوضاع ایران و همچنین ابعاد فکرى امام حکایت مىکرد. آن مصاحبه به قدرى قاطع و روشن بود که در آن شرایط که ایران را جزیره آرامش مىدانستند تردیدهاى بسیارى را به وجود آورد. همه مىخواستند بدانند که امام در گوشه اتاقى 3* 2 چگونه دم از انفجارى عظیم مىزنند و چگونه انقلاب بزرگ اسلامى را نوید مىدهند. از طرف دیگر، بیشتر از سایر دولتهاى منطقه، دو دولت ایران و عراق سخت به وحشت افتادند، چرا که امام در عراق بودند و ایران را هدایت مىکردند. عراقىها رسماً پیغام دادند که امام حق مصاحبه ندارند و اگر کسى خواست با ایشان مصاحبه کند باید ما را در جریان امر قرار دهد. همزمان با این فشارها تقاضاى رادیو- تلویزیون فرانسه را براى مصاحبه پذیرفتیم. پیش از ورود هیأت خبرنگاران فرانسوى به عراق، دستگاههاى امنیتى عراق از جریان امر مطلع گشتند و با تمام وجود مجهز شدند تا از این مصاحبه جلوگیرى نمایند. من به دوستان بسیار خوبم جریان را گفتم و قرار گذاشتیم به گونهاى عمل کنیم که آنها از آنچه بناست انجام گیرد مطلع نشوند.
مأموران امنیتى عراق خیابانى را که به منزل امام ختم مىشد و همچنین کوچهاى را که منزل امام در آن بود به شدت کنترل مىکردند. توسط یکى از فرنگیان به خبرنگاران اطلاع دادیم که در موقع ورود از مسیرى حرکت کنند که تحت کنترل نیست؛ و قرار گذاشته شد که در کوچهاى از دورافتاده ترین کوچههاى نجف با خبرنگاران ملاقات و از آنها خواسته شود که از درِ دیگر منزل امام که تقریباً آزاد بود وارد شوند. آنها دستگاههاى فیلمبردارى خود را در خیابان گذاشته بودند که به علت سنگینى بار ناچار مىبایست از خیابان اصلى آورده مىشد. پس از انتقال دستگاههاى فیلمبردارى به منزل و اطلاع مأمورین از این مسأله، دیرى نپایید که درِ خانه به صدا درآمد و چند تن از مأموران وارد منزل شدند و مىخواستند مانع ایجاد مصاحبه شوند. پس از ورود آنها، در منزل را به رویشان قفل کردم. آنها تازه متوجه شدند که در منزل ما زندانى شدهاند و هیچ کارى از آنها ساخته نیست. هر چه کردند نگذاشتم بروند. مصاحبه که تمام شد، خبرنگاران رفتند. چندى بعد در را باز کردم و آنها نیز با عجله منزل و یا زندانشان را ترک کردند. خبر آمد که خبرنگاران را در بغداد دستگیر کردهاند ولى آنها نوارها را به صورتى رد کرده بودند.
به دنبال این کار، مسئله برخورد عراق با امام و دستاندرکاران این گونه کارها بسیار تند و خشن شد و دیرى نپایید که امام راهى کویت شدند و سپس به فرانسه عزیمت کردند. دولت فرانسه مصاحبه امام را ممنوع الانتشار اعلام کرد و به هیچ کس اجازه مصاحبه نداد. هنوز مصاحبهاى که رادیو- تلویزیون فرانسه با امام انجام داده بود منتشر نشده بود، روزى دیدم آن مصاحبه در روزنامه فیگارو به چاپ رسیده است. و بعدها شنیدم فیگارو این مصاحبه را معادل پانصد هزار تومان از رادیو- تلویزیون خریدارى کرده است.
شروع مصاحبههاى امام هم داستانى شنیدنى دارد که یک بار دیگر آن را نقل کردهام. شروع مصاحبهها به صورت مذاکرات انجام گرفت؛ بدین صورت که سؤال و جوابى نبود بلکه سردبیر لوموند و یا فیگارو و یا دیگران خدمت امام مىرسیدند و صحبتهایشان را با امام منتشر مىکردند و خودشان مىگفتند این آن چیزى نیست که دولت ممنوع اعلام کرده است. تا افکار عمومى مردم فرانسه به صورتى درآمد که دولت فرانسه ناچار از آزادى مصاحبهها شد]
سؤال: [دریافت شما از حکومت اسلامى چیست؟ آیا منظور این است که رهبران مذهبى، حکومت را خود اداره کنند؟ مراحل این حکومت کدام است؟]
جواب: خیر. منظور این نیست که رهبران مذهبى خود حکومت را اداره کنند. لکن مردم را براى تأمین خواستههاى اسلام رهبرى مىکنند؛ و چون اکثریت قاطع مردم مسلمان هستند، حکومت اسلامى از پشتیبانى آنان برخوردار شده و متکى به مردم مىگردد. در مرحله اول، هدف مستقل نمودن کشور و قطع ایادى و سلطه خارجى و داخلى متکى به خارج است، و نیز قطع هر نحو سلطه چه سیاسى و نظامى و چه فرهنگى و اقتصادى است و بیرون راندن استعمار و استثمارگران- هر که باشند- و اختصاص دادن مخازن و منابع کشور به مردم رنج کشیده و در فقر و بیمارى غوطه خورده که قرنها خصوصاً قرن حاضر به واسطه کجرویهاى رژیمها با همه بدبختیها مواجه بودهاند و تمام مخازن و ثروت کشور را رژیمهاى فاسد از بین برده و به جیب خارجیها یا داخلیهایى که در خدمت آنان بودهاند ریختهاند. مرحله دوم، تصفیه کامل وزارتخانهها و ادارات دولتى و مؤسسات دولتى و ملى از اشخاص خائن و استفاده جو و انگلهاست و سپردن کار به کاردانان وطنخواه امین؛ و نیز حذف زواید شعبهها و کرسیهایى که کار مفید براى کشور ندارند و فقط براى استفاده رسانیدن به اشخاص بىصلاحیت ایجاد شده و حذف هزینههاى فوق العاده و حاتمبخشیها که موجب تزلزل بودجه دولت شده است. و پس از آن، مراحل دیگرى است که بتدریج اصلاح مىشود. و قبل از هر چیز براى رسیدن به این مراحل و تشکیل حکومت اسلامى باید این سد بزرگ را که سلسله پهلوى است از سر راه ملت برداریم و با وجود شاه و بستگانش به هیچ اصلاحى دسترسى ممکن نخواهد بود.
[آیا تصمیم دارید مبارزه را تا به کجا ادامه دهید؟]
- تا آنجا که به هدفهاى اسلامى و انسانى برسیم. ملت احساس نابودى کرده است و اسلام و کشور اسلامى را در لب پرتگاه فنا مىبیند و از اعمال رژیم شاه که اسلام و کشور را به سرعت رو به نیستى مىکشد به جان آمده است و روحانیون و سیاسیون و روشنفکران، همیشه مردم را به مبارزه با فساد دعوت مىکنند و ملت به پشتیبانى از آن، از نهضت اسلامى خود دست نمىکشد تا دست اجانب را کوتاه و طمع مفتخواران را قطع کنند.
[چگونه است که به دنبال فراخوان شما، مردم ایران چنان انبوه به کوچهها مىریزند؟]
- چون ملت، ما را خدمتگزار به اسلام و کشور مىداند و ما مسائلى را طرح مىکنیم که سالهاست در نهاد ملت است و بدین جهت است که ما بیانکننده خواستههاى ملت
هستیم و از طرفى هر چه از دستگاه شاه و دولت دیدهاند بر خلاف مصالح اسلام و کشور بوده است و تظاهرات بىسابقه چند ماه اخیر به دنبال دعوت ما، تظاهراتى ملى و اسلامى است و ناچار همه اقشار ملت در آن شرکت مىکنند و در حقیقت رفراندمى است بر ضد رژیم که قهراً آن را غیر قانونى اعلام مىکند.
[نظر شما درباره شایعه رفتن شاه و جانشینى فرزندش چیست؟]
- چون رفتن شاه و برچیده شدن سلسله پهلوى خواست همه اقشار ملت است، ناچار شایعه رفتن شاه اوج مىگیرد. اگر دستهاى ستمگر خارجى براى حفظ او در کار نباشد، این شایعه به سرعت جامه عمل مىپوشد و نظر ما با نظر ملت یکى است و هر مسلمى باید نظرش همین باشد، یعنى برچیده شدن سلسله پهلوى و نابودى شاه و اولاد شاه، و اگر کسى خلاف این بگوید خائن به اسلام و مسلمین و خائن به کشور است.
[نظر شما درباره قول آقاى امینى «1» چیست، آنجا که به مخبر «لوموند» مىگوید اگر نخست وزیر شود، تقاضاى مهلت مىکند تا این کشور را از بن بست خارج سازد؟]
- کسى صلاحیت دارد ایران را از بن بست خارج کند که در بین مردم پایگاهى داشته باشد، و کسانى که چنین نیستند نمىتوانند موفق باشند.
[شما با چه شرایطى این تقاضا را اجابت خواهید کرد؟]
- با برقرارى حکومت شاه و رژیم پهلوى با هیچ شرطى. زیرا مهلت با برقرارى شاه و باز بودن دست چپاولگران رژیم، جز اغفال ملت نیست، و هر طرحى با بودن شاه و رژیم، قابل قبول ما و ملت نیست، و ما با بودن این دودمان، آزادى و استقلال را با مهلت و بىمهلت به دست نخواهیم آورد و پیروزى آن موقع میسر است که دست خارجى و آنانى که به خارجى کمک مىکنند- که در رأس آنان شاه است- قطع شود.
[کارتر که خود را در دنیا قهرمان دفاع از حقوق بشر معرفى مىکند به چه دلیل بعد از کشتار تهران از شاه حمایت کرد و شما نقش امریکا را در ایران چگونه ارزیابى مىکنید؟]
- ادعاى بشر دوستى و طرفدارى از حقوق بشر از طرف کسانى مطرح است که متجاوز به حقوق بشر هستند، و قهرمان در این امر کسى است که تجاوزش از همه بیشتر است و آن در عصر حاضر، شخص کارتر است. همه شاهد قتل عامهاى مکرر دسته جمعى در بسیارى از شهرستانهاى ایران که به دست شاه صورت گرفت، بودیم. و اخیراً تهران شاهد قتل عامى وسیع از طرف شاه «1» بود که به حسب مشهور تعداد کشتهشدگان به بیش از چهار هزار نفر رسید. آقاى کارتر که براى یک زندانى در شوروى آن قدر هیاهو درآورد، پس از کشتارهاى پیاپى شاه پشتیبانى خود را از او دریغ نکرد و رئیس دولت چین «2» پس از دیدارش از ایران که شاه از ترس قیام مردم نتوانست او را از خیابانها عبور دهد، شاه را که عامل تمام کشتارهاى ایران است مورد حمایت خود قرار داد و رؤساى کرملین هم مانند اینها هستند. امریکا و سایر کشورهاى استعمارگر، هدفى جز عقب نگه داشتن تمام کشورهاى ضعیف در تمامى ابعاد فرهنگى، اقتصادى، سیاسى و نظامى ندارند و براى برخوردارى از مخازن و منابع ما و سایر کشورهاى عقب افتاده نقشى جز این نمىتوانند داشته باشند و این است منشأ تمام فشارها در تمامى ابعاد به ما.
[با توجه به وضعیت اقتصادى و اجتماعى فعلى ایران و با توجه به تمام شدن ذخایر نفت در آینده و وابستگى کشور از لحاظ مواد غذایى، به نظر شما راه حل بحران ایران چیست؟]
- اگر دست نفتخواران و مفتخواران خارجى و داخلى از مخازن نفتى کوتاه شود و به طور معقولى نفت به فروش رود، به این زودیها از مخازن نفت محروم نمىشویم. این اسراف بىحد شاه در فروش نفت و در ازاى آن، آهنپاره خریدن است که نفت را در خطر اتمام انداخته است. ما با برپایى حکومت ملى- اسلامى و جایگزین نمودن اشخاص ملى وطنخواه خداشناس به جاى خائنین مسرف، راههاى معقولى براى رفع بحران داریم: اول، کوتاه کردن دست غارتگران بیت المال که در رأس آنها شاه است که براى حفظ خود با کشیدن چکهاى یک میلیون دلارى و بیشتر، از بیت المال براى سفرا و اشخاص مؤثر امریکا بر پیکر اقتصاد فلجشده ایران ضربه وارد مىآورد. دوم، کوتاه کردن دست سران قوم از وزرا و وکلا و رؤساى مهم ادارات از اجحاف و خیانت. سوم، حذف بسیارى از شعب ادارات که جز زحمت براى مردم و خرج براى بیت المال ندارند. چهارم، به کار انداختن صحیح نیروى کشاورزان براى ایجاد یک کشاورزى سالم که در چند سال انقلاب شاه- امریکا! به نابودى گرایید و ایران را در امر کشاورزى ساقط و به صورت بازارى براى اجانب درآورد و غیر از این برنامهها، چیزهاى دیگرى که متخصصان امین پیشنهاد مىنمایند و شکى نیست که به این ترتیب بحران ریشه کن مىشود و من در ترسیم حکومت اسلامى در ابتدا بدان اشاره کردم.
[مطبوعات غربى اغلب شیعه را واپسگرا و مخالف ترقى معرفى مىکنند، به عنوان مثال منزلت زن با پوشش چادر، حمله به سینما و بانک. نظر شما در تمام این موارد چیست؟]
- رژیم شاه با صرف هزینههاى گزاف، بعضى از مطبوعات غرب را در خدمت خود درآورده است و براى انحراف اذهان غرب از مسائل اصلى که یکى از مهمترین آنها رفتن شاه و بستگان ستمگر او و کوتاه شدن دست اجانب است، دست به تبلیغات خالى از حقیقت زده است. این شاه است که آزادى را از ملت، چه مرد و چه زن، سلب نموده و اجازه نفس کشیدن به هیچ کس را نمىدهد. این شاه است که براى به فساد کشیدن قشر جوان ما سینماها را با برنامه استعمارى رایج کرده، و دختران و پسران ما را بىعفت و غافل از وضع اسفبار کشور مىخواهد بار بیاورد. سینماى شاه مرکز فحشا و تربیتکننده آدمکهایى است از خود بیخبر و از وضع بىسامان کشور بیخبرتر و چنین مراکز را ملت مسلمان، مخالف با مصالح کشور مىداند و بدون آنکه از طرف روحانیون امرى بشود، آنها را خراب کردنى مىدانند. البته حادثه سینماى آبادان «1» به دست عمال شاه صورت گرفت تا وحشت بزرگ را که شاه ادعا کرده بود مخالفان او وعده مىدهند، به اثبات برساند و با کمال وحشیگرى نزدیک به چهار صد نفر را زغال کرد. و از سینماها بدتر، وضع بانکهاست که در ورشکستگى و عقبماندگى کشور نقش مؤثرترى دارد و ملت، این مراکز را ویرانکننده و موجب تزلزل اقتصاد کشور و لایق آتش زدن مىدانند. این شاه است که به حسب نقل در مصاحبه با مخبر ایتالیایى گفته است: «درک من از زن آن است که او باید زیبا و فریبا باشد» «1». این شاه است که زنها را به فساد مىکشاند و آنها را عروسک مىخواهد بار بیاورد. مذهب با این فاجعهها و دردها مخالف است، نه با آزادى زن. شرکت زنها در رفراندم اخیر «2» بیهوده بودن ادعاهاى پوچ شاه را براى تمام اقشار ثابت کرد. زنان همدوش مردان بپاخاستند و آزادى و استقلال خود را تقاضا کردند و شاه را محکوم نمودند و در «جمعه سیاه» آنچه مشهور است ششصد نفر از زنان آزاده ما به دست عمال شاه کشته شدند. این است درک شاه از آزادى زنان و تمدن بزرگ!.
[چه رابطهاى مىخواهید میان ایران و کشورهاى غربى بخصوص فرانسه برقرار شود، با توجه به نقشى که این کشورها در رابطه با رژیم ایران ایفا کردهاند؟]
- مىخواهیم، این دولتها، دولت ما را براى ترقى واقعى به رسمیت بشناسند و بدانند که اعمال زور براى جلوگیرى از پیشرفت مردم آفریقا و آسیا و امریکاى لاتین دیر یا زود اثرات خود را در خراب کردن وضعیت خود آنان به جاى خواهد گذاشت. و به نظر من، غرب نمىتواند به قیمت نابودى بقیه بشریت کامیاب گردد. ما از تمام ملتهاى آزاد و بزرگ مىخواهیم که به ما کمک کنند تا دست غرب و شرق و دست کسانى که مفتخوارند و مىخواهند منابع ما را به زور ببرند از سرِ ما قطع شود.
[نظر شما درباره اصطلاحى که شاه باب کرده است «مارکسیست اسلامى» چیست؟]
- مقصود از این اصطلاح در خارج ایران، مشروعیت دادن به سلطه جابرانه شاه نزد امریکاست و در داخل کشور، وارونه جلوه دادن حقایق به مردم و موجه گردانیدن کشتار مردم توسط سربازان ساده و معتقد که با وجدان راحت به سوى مردم آتش بگشایند، و گر نه اسلام کامل است و نیازى به قرض گرفتن عناصر هیچ ایسمى ندارد و مبارزات مردم کشور ما صد در صد اسلامى است.
[در برابر حرف شاه که پیش از وقایع اخیر اظهار کرده است، یعنى انتخابات آزاد عملى گردد، چه موضعى اتخاذ خواهید فرمود و چه کاندیداهایى از پشتیبانى شما برخوردار خواهند شد؟]
- اگر شاه انتخابات آزاد را مىپذیرفت، خواست یکپارچه مردم تهران و اجتماعات بزرگ تمام شهرهاى کشور را که عزل او و برپایى حکومت اسلامى و استقلال و آزادى بود مىپذیرفت و از سلطنت استعفا مىداد، یعنى سلطنت خود و دودمانش را غیر قانونى اعلام مىکرد. اما انتخابات آزاد خود را در «جمعه سیاه» به اجرا گذاشت! آیا راستى چنین حکومتى انتخابات آزاد مىتواند داشته باشد؟ اگر غرب راست مىگوید و به راستى جانبدار ترقى است، عالیترین نشانه رشد انسان اظهار آزادانه رأى خود است. مردم مسلمان کشور، جلوى چشم خبرنگاران جهان، رأى عدم اعتماد به شاه دادند. پس غرب اگر مدعى طرفدارى از حقوق بشر است، از مردم ایران طرفدارى کند و آن اینکه از دولت شاه سلب رسمیت کند و حکومت کسى را که براى بقاى خود هر چند گاه دست به کشتار مىزند نپذیرد.
[دعوت افکار عمومى به حمایت از مبارزه مردم ایران است. چه انتظارى از مردم کشورهاى غرب دارید؟ غیر از دولتها مردم هم هستند]
- انتظارم از افکار عمومى غرب این است که از مبارزه بر حق ملت ایران دفاع کنند و از دستگاههاى تبلیغاتى و مطبوعاتى خود بخواهند که به مخالفین رژیم، حق توضیح دهند، و از دولتهاى خود بپرسند: شمایى که از سیاست ترقى پیروى مىکنید، چرا مطالب مخالفین رژیم ایران را خیلى کوتاه و مبهم نقل کرده و در عوض مطالب رژیم ایران را با آب و تاب نقل مىکنید؟ آیا این گونه مسائل با آزادى منافات ندارد؟